روزگار، از من كامياب شده و اجل من نزديك شده و روزگارم به سر آمده است و شهوتهايم از بين رفتهاند و پيامدهاى [آنها براى من] باقى ماندهاند.
اى خداى من! بر من رحم فرما آن گاه كه چهرهام ديگرگون شود و زيبايىهايم از بين برود و تنم بپوسد و بندهايم از هم بگسلند و اندامهايم از هم بپاشند.
اى خداى من! گناهانم، زبانم را بستهاند و سخنم را بريدهاند؛ حال هيچ عذر و بهانهاى ندارم. پس به جرم خود، اقرار مىكنم و به بدكارىام، اعتراف دارم. زير گناه خود، گرفتارم و گروگان كردار خويشم و در درياهاى اشتباه خود فرو رفتهام و در راه هدفم، سرگردانم و فرو مانده. پس بر محمّد و خاندان محمّد، درود فرست و به رحمت خود بر من رحم كن و به فضل خود، اى بزرگوار، از من درگذر.۱
۲۸۹.امام على عليهالسلام ـ در مناجات ـ: خداى من! اگر من شايستگى رحمتت را كه به آن اميد بستهام، ندارم، تو كه به سبب گستردگى رحمتت، شايسته بخشش بر گناهكارانى.