مقتضاى عدالت همگانى است و خداوند دادگستر خود را به آن ملتزم نموده است. اين عدالت فراگير در بردارنده همه گونه حقوق مىشود ؛ چه حقوق مادى و چه حقوق معنوى. از اين رو در چپاول مال يتيم و غارت دسترنج زحمت كشان، فرد متجاوز ناگزير از بازگرداندن همه حقوق از دست رفته ديگران است. همين گونه در گناهانى مانند تهمت و غيبت، گنهكار موظف به اعاده حيثيت از شخص آسيب ديده و جلب رضايت اوست ؛ اگرچه كسب رضايت گاه دشوار و يا حتى ناشدنى است. نكتهاى كه در باره گناه غيبت نمود مىيابد و غيبت كننده و يا شنونده غيبت، به هنگام طلب حلاليت از فرد غيبت شونده، او را از افشاى كاستى و عيبش آگاه و به طور طبيعى آزرده خاطر مىسازد. همين نكته، توبه از غيبت را دشوار مىكند ؛ معنايى كه روايت «الغيبة أشدّ من الزنا» را مىتوان ناظر به آن دانست.
در هر حال حديث زير از امام باقر عليهالسلام مىتواند دليل تقسيم بندى فوق باشد:
ما مِن أحَدٍ يَظلِمُ بِمَظلِمَةٍ إلاّ أخَذَهُ اللّهُ بِها فى نَفسِهِ ومالِهِ، وأَمَّا الظُّلمُ الَّذى بَينَهُ وبَينَ اللّهِ فَإِذا تابَ غَفَرَ اللّهُ لَهُ.۱
هيچ كسى [بر ديگرى] ستمى نمىكند، مگر اين كه خداوند در جان و مالش تلافى كند. اما كسى كه ستمى را بين خود و خدا [پنهانى] انجام دهد، وقتى توبه كند، خداوند او را مىآمرزد.
۳. گونههاى توبه به لحاظ لوازم آن
توبه چيزى جز ندامت از گذشته نيست. اين ندامت امرى درونى و گاه