ممكن است سبب شود كه آنها گناه خود را به خدا نسبت دهند و سرانجام سركشى كنند ؛ پس، اوساط بايد از كوچك شمردن گناه توبه كنند.
۳. توبه خاصه از تضييع وقت است. در اين مرتبه رؤيت غير خدا سبب از بين رفتن حال مراقبه و ذكر، و در نتيجه موجب تفرقه (جدايى از حق) است ؛ پس، سالك بايد از ضايع كردن وقت، توبه كند. در رساله صد ميدان، منسوب به خواجه عبداللّه انصارى، اين سه مرتبه بترتيب توبه مطيع، عاصى و عارف ناميده شده است.
توبه را از حيث موضوعى كه از آن توبه مىشود، به چهار دسته تقسيم كردهاند: توبه كفار از كفر، توبه فاسقان از فسق و فجور، توبه ابرار از اخلاق زشت و اوصاف قبيح، و توبه كاملان و انبيا از غير حق. علماى اخلاق نيز براى توبه مراتب و انواعى شبيه به همين مضامين آوردهاند.
غزالى توبه مردم را به اين پنج گروه تقسيم كرده است: توبه عوام از گناهان، توبه صالحان از اخلاق زشت، توبه پرهيزگاران از شك و ترديدى كه گاهى به آن مبتلا مىشوند، توبه عاشقان از غفلتى كه عارض مىشود، و توبه عارفان از توقف در مقامى كه بالاتر از آن وجود دارد و از اين رو، توبه عارفان نهايت ندارد.
خواجه نصيرالدين طوسى توبه را به سه نوع تقسيم كرده: توبه عام از معاصى ؛ توبه خاص براى معصومان كه مربوط به ترك اولى است، مانند توبه آدم۷ و ساير انبيا ؛ و توبه اخص كه توبه از التفات به غير خدا يا توبه از التفات و بازگشت فرد به مرتبهاى است كه از آن بالاتر رفته است.