آن عذرخواهى كند. استغفار انبيا به همين معناست، همان گونه كه خدا در قرآن به رسول اكرم فرموده است: «استَغْفِر لِذَنبِكَ» و اين استغفار براى ادا نكردن حق خداوند به طور كامل بوده است. توبه خواص را گاه توبه از صغاير نيز دانستهاند.
توبه خاصِ خاص، رجوع از خلق به حق يا از خود به حق و به معناى نسبت ندادن منفعت و مضرت به خلق است. همچنين گفته شده كه تفاوت توبه خاص با خاص خاص اين است كه در توبه خاص فرد از نسبت دادن طاعات به خود تبرى مىجويد و آنها را از آنِ خود نمىداند ولى در توبه خاص خاص، عارف با ديدن عجز و فناى همه عالم از هرچه غير خداست، تبرى مىكند. همچنين در اين مرحله فرد از ديدن احوال و مقامات خود نيز توبه مىكند. گفتهاند كه استغفار پيامبر اكرم صلىاللهعليهوآله از اين نوع بود، زيرا ايشان هر دم در ترقى بود و وقتى به مقام بالاترى مىرسيد، از مقام فروتر استغفار و از ديدن آن توبه مىفرمود.
خواجه عبداللّه انصارى مردم را از حيث مراتب روحى به سه طبقه عامه، اوساط (وسط) و خاصه تقسيم كرده و براى هر مرتبه توبه اى را لازم دانسته است:
۱. توبه عامه از بسيار شمردن طاعات است، زيرا زياد شمردن حسنات و طاعات به اين معناست كه فرد حقى بر خدا داشته و او را مجبور به دادن ثواب دانسته است ؛ بنا بر اين، بنده بايد از اين كار كه نزد خواص، بى ادبى است، توبه كند.
۲. توبه اوساط بايد از كم دانستن گناه باشد، زيرا اوساط چون به حكم و قضاى الاهى نگاه مىكنند، معصيت خود را كم مىشمرند و همچنين آن را در كنار رحمت خدا كوچك مىبينند، همين امر