203
فرهنگ نامه توبه

باقى نگذاشت مگر آن كه آن را از مالش كنار گذاشت حتّى جامه‏اى كه بر تن داشت. من مالى برايش تعيين كردم و جامه‏هايى برايش خريديم و با قدرى خرجى، نزد او فرستاديم. چند ماهى نگذشت كه او بيمار شد. ما به عيادتش مى‏رفتيم. يك روز نزدش رفتيم. او در حال جان كَنْدن بود. چشمانش را باز كرد و گفت: اى على ! به خدا سوگند سَرور تو به تعهّدش وفا كرد ! اين را گفت و مُرد و ما او را به خاك سپرديم.
من [سوى مدينه] رفتم و خود را به امام صادق عليه‏السلام رساندم. همين كه مرا ديد، فرمود: «اى على ! به خدا سوگند ما به تعهّدمان در باره دوستت وفا كرديم».
من گفتم: درست است، فدايت شوم ! به خدا سوگند كه او نيز هنگام مرگش، همين را گفت.۱

1.كانَ لي صَديقٌ مِن كُتّابِ بَني اُمَيَّةَ ، فَقالَ لي : اِستَأذِن لي عَلى أبي عَبدِ اللّه‏ِ عليه‏السلام ، فَاستَأذَنتُ لَهُعَلَيهِ فَأَذِنَ لَهُ ، فَلَمّا أن دَخَلَ سَلَّمَ وجَلَسَ.
ثُمَّ قالَ : جُعِلتُ فِداكَ ، إنّي كُنتُ في ديوانِ هؤلاءِ القَومِ فَأَصَبتُ مِن دُنياهُم مالاً كَثيراً وأَغمَضتُ في مَطالِبِهِ . . . فَهَل لي مَخرَجٌ مِنهُ ؟
قالَ : إن قُلتُ لَكَ تَفعَلُ ؟ قالَ: أفعَلُ . قالَ لَهُ : فَاخرُج مِن جَميعِ مَا اكتَسَبتَ في ديوانِهِم ، فَمَن عَرَفتَ مِنهُم رَدَدتَ عَلَيهِ مالَهُ، ومَن لَم تَعرِف تَصَدَّقتَ بِهِ ، وأَنَا أضمَنُ لَكَ عَلَى اللّه‏ِ عز و جلالجَنَّةَ .
قالَ : فَأَطرَقَ الفَتى رَأسَهُ طَويلاً ، ثُمَّ قالَ : قَد فَعَلتُ جُعِلتُ فِداكَ .
قَالَ ابنُ أبي حَمزَةَ : فَرَجَعَ الفَتى مَعَنا إلَى الكُوفَةِ ، فَما تَرَكَ شَيئاً عَلى وَجهِ الأَرضِ إلاّ خَرَجَ مِنهُ حَتّى ثِيابِهِ الَّتي كانَت عَلى بَدَنِهِ ، قالَ : فَقَسَمتُ لَهُ قِسمَةً وَاشتَرَينا لَهُ ثِياباً وبَعَثنا إلَيهِ بِنَفَقَةٍ ، قالَ : فَما أتى عَلَيهِ إلاّ أشهُرٌ قَلائِلُ حَتّى مَرِضَ فَكُنّا نَعودُهُ . قالَ : فَدَخَلتُ عَلَيهِ يَوماً وهُوَ فِي السَّوقِ ، قالَ : فَفَتَحَ عَينَيهِ ثُمَّ قالَ لي : يا عَلِيُّ ، وَفى لي وَاللّه‏ِ صاحِبُكَ . قالَ : ثُمَّ ماتَ فَتَوَلَّينا أمرَهُ . فَخَرَجتُ حَتّى دَخَلتُ عَلى أبي عَبدِ اللّه‏ِ عليه‏السلام ، فَلَمّا نَظَرَ إلَيَّ قالَ : يا عَلِيُّ ، وَفَينا وَاللّه‏ِ لِصاحِبِكَ ، قالَ : فَقُلتُ : صَدَقتَ جُعِلتُ فِداكَ ، هكَذا وَاللّه‏ِ قالَ لي عِندَ مَوتِهِ الكافي : ج ۵ ص ۱۰۶ ح ۴ ، تهذيب الأحكام : ج ۶ ص ۳۳۱ ح ۹۲۰ .


فرهنگ نامه توبه
202

۲۸۱. امام باقر عليه‏السلام: هيچ كس نيست كه ظلم و ستم كند، مگر اين كه به خاطر آن خداوند او را در جانش و مالش تلافى مى‏كند؛ امّا ستمى كه ميان او و خداست، هر گاه توبه كند، خداوند او را مى‏آمرزد.۱

۲۸۲.الكافىـ به نقل از على بن ابى حمزه ـ: دوستى داشتم كه از منشيان بنى اميّه بود. به من گفت: از امام صادق عليه‏السلام برايم اجازه ملاقات بگير.
من از امام عليه‏السلام اجازه خواستم و ايشان، اجازه داد. چون به حضور ايشان رسيد، سلام كرد و نشست و سپس گفت: قربانت گردم ! من در ديوان اين جماعت، كار مى‏كردم و از دنياى آنان، به مال و منال فراوانى رسيده‏ام و براى به دست آوردن آن، چشم بر هم نهادم (به حلال و حرام، توجّهى ننمودم).... آيا راهى براى بيرون آمدن از اين [وضع] برايم هست؟
فرمود: «اگر برايت بگويم، انجام مى‏دهى؟».
گفت: انجام مى‏دهم.
فرمود: «از هر آنچه در ديوانِ آنها به دست آورده‏اى، خارج شو. كسانى را [از صاحبان اموال] كه مى‏شناسى، مالشان را به آنها باز گردان و كسانى را كه نمى‏شناسى، از طرفشان صدقه بده. من نيز ضمانت مى‏كنم كه خداوند عز و جل، بهشت را به تو بدهد».
مرد جوان، مدّتى طولانى سرش را پايين انداخت [و به تأمّل پرداخت]. سپس گفت: قربانت گردم ! چنين مى‏كنم.
ابن ابى حمزه گفت: آن جوان با ما به كوفه باز گشت و چيزى بر روى زمين

1.ما مِن أحَدٍ يَظلِمُ بِمَظلِمَةٍ إلاّ أخَذَهُ اللّه‏ُ بِها في نَفسِهِ ومالِهِ ، وأَمَّا الظُّلمُ الَّذي بَينَهُ وبَينَ اللّه‏ِ فَإِذاتَابَ غَفَرَ اللّه‏ُ لَهُ (الكافي : ج ۲ ص ۳۳۲ ح ۱۲ ، ثواب الأعمال : ص ۳۲۱ ح ۶) .

  • نام منبع :
    فرهنگ نامه توبه
    سایر پدیدآورندگان :
    محمّد محمّدی ری شهری؛ رسول افقي
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1395
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 8328
صفحه از 239
پرینت  ارسال به