گنهكار، حتّى قبل از استغفار او، موجب آمرزش الهى است.۱
دسته سوم: احاديثى كه «اعتراف به گناه» را توبه شمردهاند و آن را موجب مغفرت خداوند متعال مىدانند.۲
دسته چهارم: احاديثى كه تصميم به عدم بازگشت به گناه را شرط توبه شمردهاند و ترك گناه را موجب آمرزش آن دانستهاند.۳
دسته پنجم: احاديثى كه استغفار و درخواست آمرزش زبانى را نيز شرط توبه ذكر كردهاند.۴
دسته ششم: احاديثى كه افزون بر موارد ياد شده، امور ديگرى مانند: اداى حقوق خدا و مردم را شرط توبه و يا از آثار آن دانستهاند.
با تأمّل دقيق در احاديثى كه بدانها اشاره شد، مشخّص مىشود كه نه تنها تعارضى ميان آنها در تبيين حقيقت توبه وجود ندارد، بلكه هر دسته از آنها به بُعدى از ابعاد اين حقيقت اشاره دارد.
به عبارت روشنتر، توبه، حقيقتى داراى جسم و روح، و ظاهر و باطن است. روح توبه، ندامت و پشيمانى است. احاديثى كه توبه را به پشيمانى تفسير كردهاند، به اين واقعيت، اشاره دارند.۵
ندامت حقيقى، گنهكار را به بازگشت از انجام گناه و تصميم بر عدم تكرار آن، وادار مىنمايد.۶ احاديثى كه توبه را ضدّ اصرار معرّفى كردهاند، به اين