155
فرهنگ نامه توبه

بهره‏بردارى كرد.

۷. دگرگون‏سازى حقيقت كار به واسطه اعتبار الهى

خوبى و بدى كار صفاتى زائد بر آن‏اند و از ديد ظاهرى تفاوتى در خود كار ايجاد نمى‏كنند. دو كار همسان مانند خوردن روزى حلال و حرام‏خوارى از ديد ظاهرى هيچ تفاوتى ندارند. ناهمسانى آن‏ها در اعتباراتى است كه يكى را بد و گناه حساب كرده و ديگرى را خوب و پسنديده. اين اعتبارات به دست خداوند متعال است. علامه طباطبايى، مفسّر بزرگ قرآن بر اين پايه، دگرگونى و برگرداندن سيئه به حسنه را به واقعيت آن‏ها و نه چيزى بيرون از آن‏ها نسبت مى‏دهد، ولى سيئه و حسنه را دو وصف منتزع از هم‏داستانى و ناهم‏داستانى كار با فرمان الهى مى‏داند. ايشان بر اين پايه آنچه را بر جان آدمى عارض مى‏شود، فرجام همين فرمان‏بردارى و يا نافرمانى مى‏خواند و نه كار واقعيت يافته كه دو صورت حلال و حرام آن تفاوتى ندارد.

به ديگر سخن، غذا خوردن يك واقعيت بيرونى بيش نيست، ولى به دليل خوشنودى مالك غذا، كار ما عنوان هم‏داستانى با خواست الهى را پيدا مى‏كند و بر ما اثر مثبت مى‏نهد، ولى در صورت ناخوشنودى مالك، بدون آن‏كه در جهان واقعى تغييرى به وجود بيايد، به عنوان مخالفت با فرمان الهى، متّصف مى‏شود و بر شخص اثر بدى مى‏نهد. همانند اين را در تجرّى و ناهمسانى آن با سركشى واقعى داريم كه از ديد تأثير بر جان آدمى هم‏گونند، هرچند شايد از نظر ترتب پاداش و كيفر، ناهمگون باشند.

گفتنى است، اين نظر به سخن چهارم نزديك است، ولى با آن يكسان نيست. در گفته چهارم، دگرگونى سيئه به حسنه به دگرگونى مبدأ خواست شخص، تفسير شده است كه در اين صورت يك مجاز باريك و عقلى مى‏شود، ولى در نظر علامه طباطبايى، آنچه بخشى از جان نافرمان گشته، از


فرهنگ نامه توبه
154

۶. جايگزينى حسنات به جاى سيئات در نامه عمل

خداوند به سبب توبه گناهان بدكاران را از نامه عمل آن‏ها محو مى‏كند و به جاى آن‏ها كارهاى نيك مى‏نگارد. گروهى از اهل سنت به روايت ابوهريره از پيامبر صلى‏الله‏عليه‏و‏آله استناد كرده‏اند كه در آن چنين آمده است: «برخى مردم آرزو مى‏كنند كه اى‏كاش بدى‏هاى بيشترى داشتند. پرسيدند كه اين مردم چه كسانى هستند ؟ پيامبر فرمود: آنان كه خدا بدى‏هايشان را به خوبى دگرگون مى‏سازد».۱ گروهى از دانشمندان شيعه نيز با استناد به روايات طينت و برخى ديگر با استناد به روايات دوستى على عليه‏السلام بر آن‏اند كه اين جايگزينى براى مؤمنان روى مى‏دهد ؛ زيرا جوهره وجودى آنان، به دليل طينت پاك يا به دليل دوستى على عليه‏السلام، پاك است و اگر به واسطه برخى گناهان مشكلاتى پيداكرده و زنگارى بر وجود آنان نشسته، اين زنگارها عارضى است و در گوهر وجود آن‏ها ثبت نيست.۲ بنا بر اين، در رستاخيز آنچه وابسته به گوهر وجودى آنان است، بر جاى مى‏ماند و آنچه تناسبى با آن ندارد از آن‏ها گرفته مى‏شود و به جايش امور فراخور، يعنى خوبى‏ها داده مى‏شود.۳

اين سخن در صورتى پذيرفتنى است كه بتوان مباحث طينت را با اختيارى بودن كار جمع كرد. از آنجا كه پيرامون اين مباحث مناقشات بسيارى وجود دارد، نمى‏توان از اين بيان همچون يك راهكار روشن

1.فخر رازى ضمن نقل روايت اين قول را به سعيد بن مسيب و مكحول نسبت مى‏دهد . مفاتيح الغيب : ج ۲۴ ص ۴۸۵ .

2.تعبير روايت امام باقر عليه‏السلام اين است : «فَلَيسَ مِن جَوهَرِيَّتِهِ ولا مِن إيمانِهِ» علل الشرائع : ج ۲ ص ۴۹۱ .

3.حسن بن سليمان بن محمد حلى در مختصر البصائر : ص ۵۱۵ ـ ۵۱۷ و حافظ رجب بنمحمد برسى در مشارق أنوار اليقين فى أسرار أمير المؤمنين عليه‏السلام : ص ۱۰۰ از جمله كسانى هستند كه چنين ديدگاهى دارند .

  • نام منبع :
    فرهنگ نامه توبه
    سایر پدیدآورندگان :
    محمّد محمّدی ری شهری؛ رسول افقي
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1395
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 8167
صفحه از 239
پرینت  ارسال به