147
فرهنگ نامه توبه

وقتى من نماز عشايم را با پيامبر صلى‏الله‏عليه‏و‏آله خواندم (و برگشتم) ديدم آن زن كنار در خانه من ايستاده است. به او گفتم: شادمان باش! من خدمت پيامبر رسيدم و هم حرف‏هاى تو، و هم سخنى كه من به تو گفته بودم، با ايشان در ميان گذاشتم، ايشان فرمود: چه بد حرفى به او گفتى! آيا اين آيه را نخوانده‏اى؟ من آن آيه را براى آن زن خواندم. او به سجده افتاد و گفت: ستايش براى خدايى است كه راه خروج و بازگشت را از كارى كه كردم (براى من) قرار داد. اين كنيز و پسرش در راه خدا آزاد و من از هر چه كه كردم، توبه كرده‏ام.۱

۲۴۴.مسند ابن حنبلـ به نقل از ابو ذر ـ: رسول خدا صلى‏الله‏عليه‏و‏آله فرمود: روز قيامت شخص را مى‏آورند و گفته مى‏شود: گناهان كوچك او را بر وى عرضه كنيد. رسول خدا صلى‏الله‏عليه‏و‏آله فرمود: آنها را بر وى عرضه مى‏كنند، و گناهان بزرگ را از او پنهان

1.صَلَّيتُ مَعَ رَسولِ اللّه‏ِ صلى‏الله‏عليه‏و‏آلهالعَتَمَةَ ، ثُمَّ انصَرَفتُ فَإِذَا امرَأَةٌ عِندَ بابي ، ثُمَ سَلَّمَت ، فَفَتَحتُودَخَلتُ ، فَبَينا أنَا في مَسجِدي اُصَلّي ، إذ نَقَرَتِ البابَ ، فَأَذِنتُ لَها ، فَدَخَلَت فَقالَت : إنّي جِئتُكَ أسأَلُكَ عَن عَمَلٍ عَمِلتُ ، هَل لي مِن تَوبَةٍ ؟ فَقالَت : إنّي زَنَيتُ ووَلَدتُ ، فَقَتَلتُهُ ، فَقُلتُ : لا ، ولا نَعِمتِ العَينَ ولا كَرامَةَ . فَقامَت وهِيَ تَدعو بِالحَسرَةِ تَقولُ : يا حَسرَتاه ، أخُلِقَ هذَا الحُسنُ لِلنّارِ ؟ قالَ : ثُمَّ صَلَّيتُ مَعَ رَسولِ اللّه‏ِ صلى‏الله‏عليه‏و‏آلهالصُّبحَ من تِلكَ اللَّيلَةِ ، ثُمَّ جَلَسنا نَنتَظِرُ الإِذنَ عَلَيهِ ، فَأَذِنَ لَنا ، فَدَخَلنا ، ثُمَّ خَرَجَ مَن كانَ مَعِيَ ، وتَخَلَّفتُ ، فَقالَ : ما لَكَ يا أبا هُرَيرَةَ ، ألَكَ حاجَةٌ ؟ فَقُلتُ لَهُ : يا رَسولَ اللّه‏ِ ! صَلَّيتُ مَعَكَ البارِحَةَ ، ثُمَّ انصَرَفتُ . وقَصَصتُ عَلَيهِ ما قالَتِ المَرأَةُ ، فَقالَ‏النَّبِيُ صلى‏الله‏عليه‏و‏آله: ما قُلتَ لَها؟ قالَ: قُلتُ لَها: لا وَاللّه‏ِ ولا نَعِمتِ‏العَينَ ولا كَرامَةَ، فَقالَ رَسولُ اللّه‏ِ صلى‏الله‏عليه‏و‏آله: بِئسَ ما قُلتَ ، أما كُنتَ تَقرَأُ هذِهِ الآيَةَ : «وَ الَّذِينَ لاَ يَدْعُونَ مَعَ اللَّهِ إِلَـهًا ءَاخَرَ وَلاَ يَقْتُلُونَ النَّفْسَ الَّتِى حَرَّمَ اللَّهُ إِلاَّ بِالْحَقِّ» . . . الآيَةَ «إِلاَّ مَن تَابَ وَ ءَامَنَ وَ عَمِلَ عَمَلاً صَــلِحًا »؟! فَقالَ أبو هُرَيرَةَ : فَخَرَجتُ ، فَلَم أترُك بِالمَدينَةِ حِصنا ولا دارا إلاّ وَقَفتُ عَلَيها ، فَقُلتُ : إن تَكُن فيكُمُ المَرأَةُ الَّتي جاءَت أبا هُرَيرَةَ اللَّيلَةَ ، فَلتَأتِني وَلتُبشِر ، فَلَمّا صَلَّيتُ مَعَ النَّبِيِ صلى‏الله‏عليه‏و‏آلهالعِشاءَ ، فَإِذا هِيَ عِندَ بابي ، فَقُلتُ : أبشِري ، فَإِنّي دَخَلتُ عَلَى النَّبِيِّ صلى‏الله‏عليه‏و‏آله ، فَذَكَرتُ لَهُ ما قُلتِ لي ، وما قُلتُ لَكِ ، فَقالَ : بِئسَ ما قُلتَ لَها ، أما كُنتَ تَقرَأُ هذِهِ الآيَةَ ؟ فَقَرَأتُها عَلَيها ، فَخَرَّت ساجِدَةً ، فَقالَت : الحَمدُ للّه‏ِِ الَّذي جَعَلَ مَخرَجا وتَوبَةً مِمّا عَمِلتُ ، إنَّ هذِهِ الجارِيَةَ وَابنَها حُرّانِ لِوَجهِ اللّه‏ِ ، وإنّي قَد تُبتُ مِمّا عَمِلتُ تفسير الطبري : ج ۱۱ الجزء ۱۹ ص ۴۳ ، تفسير ابن كثير : ج ۶ ص ۱۳۹ .


فرهنگ نامه توبه
146

۲۴۳. تفسير الطبرىـ به نقل از ابو هريره ـ: با [امامتِ] رسول خدا صلى‏الله‏عليه‏و‏آله نماز عشا خواندم، و به خانه برگشتم و ديدم زنى در كنار در خانه من ايستاده است. او سلام كرد. من در را باز كردم و وارد خانه شدم و چون من در جايگاه نمازم مشغول به نماز شدم، او دقّ الباب كرد و من به او اجازه ورود دادم. وارد شد و گفت: آمده‏ام تا از تو درباره كارى كه كرده‏ام بپرسم كه آيا براى من توبه‏اى هست؟ و گفت: من زنا كردم و بچه آوردم و بچه را كشتم. گفتم: نه توبه‏ات قبول نيست. نه كار شايسته‏اى كردى و نه كريمانه! آن زن برخاست در حالى حسرت زده بود و مى‏گفت: دريغ! چه بد! آيا اين زيبايى براى آتش آفريده شده است؟
من نماز صبح پس از آن شب را با رسول خدا صلى‏الله‏عليه‏و‏آله خواندم و نشستيم تا اجازه ورود به خدمت ايشان به ما داده شود. به ما اجازه داد و ما وارد شديم. كسانى كه با من بودند، بيرون رفتند و من ماندم. رسول خدا صلى‏الله‏عليه‏و‏آله فرمود: اى ابو هريره، چه شده، آيا كارى دارى؟ به ايشان گفتم: اى رسول خدا، من ديشب با شما نماز خواندم و رفتم، بعد ماجراى پيش آمده و حرف‏هاى آن زن را براى ايشان بازگو كردم. پيامبر صلى‏الله‏عليه‏و‏آله فرمود: به او چه گفتى؟ من به او گفتم: نه به خدا، تو نه كار شايسته‏اى كردى و نه كريمانه! رسول خدا صلى‏الله‏عليه‏و‏آله فرمود: چه بد حرفى زدى! آيا اين آيه را نخوانده‏اى؟ «كسانى كه با خداوند معبودى ديگرى را نمى‏خوانند و افرادى كه ريختن خونشان را خداوند حرام كرده، نمى‏كشند؛ مگر به حق...» تا آخر آيه، «مگر آنها كه توبه كردند و مؤمن شدند و كار شايسته كردند». ابو هريره گفت: من بيرون آمدم و خانه و كاشانه‏اى در مدينه نبود، مگر اين‏كه در برابر آن ايستادم، و گفتم: اگر زنى از شما ديشب (براى پرسيدن پرسشى) پيش ابوهريره آمده، حتما پيش من بيايد تا خبر خوشى دريافت كند.

  • نام منبع :
    فرهنگ نامه توبه
    سایر پدیدآورندگان :
    محمّد محمّدی ری شهری؛ رسول افقي
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1395
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 9773
صفحه از 239
پرینت  ارسال به