سوى آتشم مىرانى؟ بار خدايا! گناه من از آسمان و زمين و از كرسى پهناور و عرش بزرگ تو هم بزرگتر است. پس، كاش مىدانستم آيا گناهم را مىآمرزى يا در روز رستاخيز، به آن رسوايم مىسازى؟ پيوسته از اين سخنان مىگفت و مىگريست و خاك بر سرش مىريخت و درندگان، پيرامونش را گرفته بودند و پرندگان بر فراز سرش صف كشيده بودند و از گريه او مىگريستند.
پيامبر خدا صلىاللهعليهوآله نزديك رفت و دستان آن جوان را از گردنش باز كرد و خاك از سرش تكانْد و فرمود: «اى بهلول! مژده بادا كه خداوند، تو را از آتش رهانيد». سپس به يارانش فرمود: «گناهان را مانند بهلول، اينگونه جبران كنيد!». آن گاه آنچه را خداى عز و جل در بارهاش فرو فرستاد، برايش خواند و او را به بهشت، بشارت داد.۱