پيامبر خدا! آيا خبرش را به او بدهم؟ فرمود: «اين كار را بكن».
اُمّ سلمه سرش را از اتاق بيرون برد و صدا زد: اى ابو لبابه، مژده! خدا، توبهات را پذيرفت. ابو لبابه گفت: خدا را شكر! مسلمانان، پريدند او را باز كنند، ابو لبابه گفت: نه به خدا. بايد پيامبر خدا صلىاللهعليهوآله بازم كند. پيامبر خدا صلىاللهعليهوآله آمد و فرمود: «اى ابو لبابه! خداوند، توبهات را پذيرفت، به طورى كه انگار امروز از مادرت متولّد شده باشى». ابو لبابه گفت: اى پيامبر خدا ! آيا همه اموالم را صدقه بدهم؟ فرمود: «نه». گفت: پس، دو سومش را؟ فرمود: «نه». گفت: نصفش را؟ فرمود: «نه». گفت: يكْ سومش را؟ فرمود: «آرى». پس خداوند، اين آيات را فروفرستاد: «و ديگران هستند كه به گناهان خود، اعتراف كرده و كار شايسته را با [كارى] ديگر كه بد است، درآميختهاند. اميد است خدا، توبه آنان را بپذيرد كه خدا، آمرزنده مهربان است. از اموال آنان، صدقهاى بگير تا به وسيله آن، پاك و پاكيزهشان سازى و برايشان دعا كن ؛ زيرا دعاى تو براى آنان آرامش است و خدا، شنواى داناست. آيا ندانستهاند كه تنها خداست كه توبه را از بندگانش مىپذيرد و صدقات را مىگيرد و خود، توبهپذير مهربان است؟»۱.۲