۸. شيخ يوسف بحرانى،۱ صاحب الحدائق الناظرة (۱۱۰۷ ـ ۱۱۸۶ ق)؛
۹. شيخ عبد الله تسترى۲ (م ۱۱۲۰ ق).
با اين حال، پس از سقوط سلسله صفوى (۱۱۳۵ ق) و افول سيطره مسلک اخبارى بر مراکز علوم دینی به وسيله علّامه وحيد بهبهانى ـ که معتقد به وجوب تخييرى نماز جمعه بود ـ، مجدّداً نظريه مشهور فقها قوّت گرفت، و در نتيجه، اقامه نماز در شهرهاى ايران از رونق افتاد و اين وضع، کم و بيش تا پيروزى انقلاب اسلامى ادامه يافت.
يکى از برکات پيروزى انقلاب اسلامى، رسميت يافتن نماز جمعه و اقامه آن توسط امامان منصوب از سوى رهبرى جمهورى اسلامى است.
آرای فقيهان معاصر در باره نماز جمعه
در ميان فقيهان معاصر، در باره حکم نماز جمعه چند نظريه وجود دارد:
۱. اقامه نماز جمعه و شرکت در آن، واجب تخييرى است؛ يعنى فرد مکلف، اختيار دارد که ميان به جا آوردن نماز جمعه يا نماز ظهر، يکى را انتخاب کند.
اين همان نظريه مشهور فقهاست که در عصر حاضر نيز شمارى از مراجع