۴/۷
دعای سمات
۲۰۵.مصباح المتهجّد: دعای سِمات از عَمری روایت شده و خواندن آن در ساعت پایانی روز جمعه، مستحب است:
خدایا! از تو درخواست میکنم به نامت که بزرگ و بزرگترین و بزرگترین و عزّتمندترین و باشکوهترين و بزرگوارترین است؛ همان نامی که هر گاه به آن بر قفلهای درهای آسمان خوانده شوی تا برای رحمت باز شوند، باز میشوند و هر گاه برای گشایش تنگناهای درهای زمین خوانده شوی، گشوده میشوند و هر گاه با آنها برای آسان شدن دشواریها خوانده شوی، آسان میشوند و هر گاه برای برانگیختن مردگان خوانده شوی، برانگیخته میشوند و هر گاه با آن بر زدایش بدیها و گرفتاریها خوانده شوی، زدوده میشوند و [از تو درخواست میکنم] به شکوهمندیِ ذات کریمت که کریمترین و عزّتمندترین ذاتهاست، همان که تمامی چهرهها در برابرش فروتنى مىکنند و گردنها برایش خاضعاند و صداها در برابرش خاشعاند و دلها از ترس او بیمناکاند. [از تو درخواست میکنم] به آن نیرویی که با آن، آسمان را نگه داشتهای تا جز به اجازه تو بر زمین فرو نیفتد و آسمانها و زمین را نگه داشتهای تا فرو نپاشند و [از تو درخواست میکنم] به آن خواستنت که دانایان، دل در گرو آن دارند و به آن گفتهات که آسمانها و زمین را با آن آفریدی و به آن حکمتت که با آن شگفتیها را بنیان نهادی و با آن تاریکی را پدید آوردی و آن را شب قرار دادی و شب را نیز مایه آرامش ساختی و با آن، نور را آفریدی و آن را روز قرار دادی و روز را مایه حرکت و جنبش و روشنایی فرمودی و با آن، خورشید را آفریدی و خورشید را روشنیبخش قرار دادی و ماه را پدید آوردی و ماه را نورانی ساختی و با آن، ستارگان را آفریدی و طلوع کننده و برج و چراغ و زینتبخش و وسيله راندن [شيطانها] قرارشان دادى. و برایشان مشرق و مغرب و طلوعگاه و مسیر حرکت و مدار و چرخشگاه قرار دادی و براى آنها در آسمان، منزلگاههايى مقدّر کردی و نیکو مقدّرشان کردی و صورتشان بخشیدی و نیکو صورتشان بخشیدی و با نامهایت آنها را کاملاً شمارش کردی و با حکمت خود، آنها را به طور کامل تدبیر کردی و نیکو تدبیرشان کردی و با حاکمیت شب و روز و ساعات، آنها را رام فرمودی و به مددشان شمار سالها و حساب را شناساندی و دیدنشان را برای همگان یکسان قرار دادی.
خدایا! از تو میخواهم به آن شُکوهت که در میان قدسیان با آن [از آن درخت] با بنده و فرستادهات موسی بن عمران علیه السلام سخن گفتی، [سخن گفتنی] برتر از درک کروبیان، آن سوی ابرهای نور، فراتر از صندوق شهادت۱ در ستون نور و در طور سینا و در کوه حوریث، در آن درّه مقدّس، در آن پاره زمين خجسته از كناره راست [کوه] طور در سرزمین مصر با نُه معجزه آشکار و روزی که دریا را برای بنی اسرائیل شکافتی و در چشمههای جوشندهای که با آن شگفتیها در دریای سوف پدید آوردی و آب دریا را در گرداب همانند سنگ سخت ساختی و بنی اسرائیل را از دریا عبور دادی و کلمه نیکویت بر آنان کامل گشت به خاطر آن شکیبایی ورزیدند و آنان را وارث چهارگوشه زمينى کردی كه در آن جهانيان را بركت دادى و فرعون و سپاهيان و مركبهايش را در دريا غرق كردى. و به آن نامت كه بزرگ و بزرگترین و بزرگترین و عزّتمندترین و باشكوهترين و گرامیترین است و به آن شکوهت كه با آن بر موساى كليمت علیه السلام در طور سينا جلوه كردى و نيز پيش از آن در مسجد خيف براى ابراهيم خليلت علیه السلام و براى اسحاق برگزيدهات علیه السلام در چاه شيع و براى يعقوب پيامبرت علیه السلام در بيت ايل، و وفا كردى به پيمانت برای ابراهيم علیه السلام و به سوگندت براى اسحاق علیه السلام و به شهادتت براى يعقوب علیه السلام و به وعدهات براى اهل ايمان و براى دعاخوانان به نامهايت كه اجابتشان كردى و به آن شکوهت كه براى موسى بن عمران علیه السلام در قبّة الرمّان (عبادتگاه او) نمايان شد، و به نشانههايت كه در زمين مصر، پدیدار شد همراه با شکوه عزّتمندی و چیرگی ناشی از نشانههایی ارجمند و حاكميتی نيرومند و عزّت اقتدار. و به مقام كلمه تامّه، و به كلماتت كه با آن بر اهل آسمانها و زمين و اهل دنيا و آخرت عطا و بخشش نمودى و به رحمتت كه با آن به همه آفريدگانت نعمت فراوان بخشیدی، و به توانايىات كه با آن [سلطهات را] بر جهانيان حاکم داشتى، و به نورت كه از هراسش طور سينا بر خاک افتاد و به دانش و شكوه و بزرگى و عزّت و جبروتت كه زمين تاب آن را نياورد، و آسمانها در برابرش زانو زدند و ژرفناکترین مکان در برابرش واپس کشید و درياها و نهرها در آستانش از حركت ايستادند، و كوهها برایش فروتن شدند و شانههای زمين آرام گرفتند و همه آفريدگان در برابر آن تسليم شدند و وزش بادها در برابرش پريشان گشت، و آتشها در جايگاه خويش به خاطرش خاموش شدند و به فرمانروايىات كه با آن همواره به پيروزى شناخته شدى، و با آن در آسمانها و زمين مورد ستایش قرار گرفتی، و به سخنت، راستین سخنی كه به رحمت براى پدرمان آدم و فرزندانش پيشى گرفت، و از تو میخواهم به كلمهات كه بر هر چيز چيره گشت و به نور چهرهات كه با آن بر كوه تجلّى کردى و آن را فرو پاشيدىو موسى مدهوش در افتاد، و به آن شکوهت که بر طور سينا آشکار شد و با آن با بنده و فرستادهات موسى بن عمران سخن گفتى، و به پرتو فروزانت در [كوه]ساعير و جلوهگر شدن تو در [كوه]فاران در جايگاه بلند قدسيان و به سپاهيان صف كشيده از فرشتگان، و به خشوع فرشتگان تسبيح كننده، و به بركات تو كه بدانها بر ابراهيم خليلت در امّت محمّد و بر اسحاق برگزيدهات در امّت عيسى بر يعقوب اسرائيلت در امّت موسى و بر محبوب خويش محمّد و عترت و فرزندانش و امّتش بركت عطا فرمودى. ـ خدايا! آن چنان كه از آن رخدادها بدور بوديم و آنها را درنیافتیم و به آنها درحالىكه نديديم به راستى و درستى ايمان آورديم ـ، از تو خواستارم بر محمّد و خاندان محمّد درود فرستى و بر محمّد و خاندان محمّد بركت دهى و بر محمّد و خاندان محمّد رحمت آوری همچون بهترين درود و بركت و رحمتت بر ابراهيم و خاندان ابراهيم که تو ستوده و والايى، هرچه را بخواهى انجام مىدهى و تو بر هر چيز، توانا و شاهدی.
پس حاجت خود را ذكر مىكنى و مىگويى:
خدايا! به حقّ اين دعا و به حقّ اين نامهايى كه تفسير و باطن آنها را جز تو كسى نمىداند، بر محمّد و خاندان محمّد درود فرست و با من چنان كن كه شايسته توست، نه آنچه که شایسته من است و از گناهان پیشین و پسین من درگذر، و بر من از روزىِ حلالت وسعت بخش و مرا از رنج انسان بد و همسايه بد و همنشين بد و پادشاه بد، كفايت كن. همانا تو بر هرچه بخواهى، توانايى و به همهچيز، دانايى. [دعاهايم را] اجابت كن اى پروردگار جهانيان!