۴/۵
دعا”ی اى رحمکننده به کسى که بندگان به او رحم نمىکنند!”
۲۰۳.امام زین العابدین علیه السلامـ در دعای خود در روزهای عید و جمعه ـ: اى رحمکننده به کسى که بندگان به او رحم نمىکنند! اى پذيراى آن که سرزمينها پذيرايش نيستند! اى آن که نيازمندانِ به خود را کوچک نمىشمارد! اى آن که اصرارکنندگانِ به درگاهش را محروم نمىکند! اى آن که ناز [و دليرى] کنندگان بر خود را نمىرنجاند! اى آن که کار کوچکى را که به درگاهش هديه مىشود، بر مىگزيند و کار ناچیزی را که براى او انجام مىشود، سپاس مىگزارد! و اى آن که اندک را قدر مینهد و پاداش فراوان مىدهد! و اى آن که هر کس به او نزديک شود، او به وى نزديک مىشود! اى آن که هر کس به او پشت کند، او را به سوى خود مىخوانَد! اى آن که نعمت را تغيير نمىدهد و در کيفرْ شتاب نمىورزد! اى آن که کار نيک را به ثمر مىرسانَد تا آن را رشد دهد! اى آن که از بدى در مىگذرد تا آن را محو کند! آرزوها از آستان کرَم تو حاجتروا بر مىگردند و ظرفِ خواستهها لبريز از فيض بخشش تو مىشوند و توصیفها، پيش از آن که به کنه وصف تو رسند، از هم میگسلند. بالاتر از هر بالا، بالايىِ والايى توست و بالاتر از هر شُکوه، شُکوه والاتر توست. هر بزرگى در پيشگاه تو، کوچک، و هر شريفى در کنار شرافت تو، ناچيز است. ناکاماند آنان که به غير تو روى آورند، و زيانکارند آنان که جز به درگاه تو آيند، و تباهاند آنان که جز در آستان تو فرود آیند و تهىدستاند جز آنان که جوياى فضل و احسان تو باشند. درِ رحمتت به روى خواهندگان، باز است و بخششت ارزانی درخواستکنندگان است، و فريادرسىات به پناهجويان، نزديک است. آرزومندان، از تو نوميد نمىشوند و عطاجويان، از عطاى تو مأيوس نمىگردند و آمرزشخواهان، از انتقام تو نگونبخت نمىشوند. روزىِ تو براى آن که نافرمانىات کند، گشوده است و بردبارىِ تو آن که را با تو دشمنى کند، شامل است. عادتت نيکى کردن [حتی] به بدکاران است و سنّتت باقى داشتن تجاوزکاران، تا آن جا که تأنّی و حوصله تو، از ترک گناه، مغرورشان میسازد و مهلت دادنت، از بازگشت به سوى تو، بازشان میدارد. تنها از آن رو در حقّشان درنگ کردهای که به سویت بازگردند و فرصتشان دادهاى چون به دوام فرمانروايىات اطمينان دارى. پس، هر کسی که اهل سعادت باشد، فرجام او را به سعادت رساندهاى و هر کس که از تيرهبختان باشد، او را به تيرهبختى وا گذاشتهاى. همگی به سوی حکم تو رواناند و کارهايشان به کار تو بر مىگردد. با طولانى شدن زمانشان فرمانروايىات سست نگشته و درنگ در کيفرشان، تو را بىبرهان و دليل، نساخته است. برهان تو، پابرجا و بىتغيير است و حکومت تو، پايدار و بى زوال. واىِ هميشگى بر آن که از تو روىگردان شود، و ناکامىِ ذلّت بار، بر آن که از درگاه تو ناکام باز آيد، و بدترین نگونبختى، بر آن که به تو مغرور شود! چه عذاب بسيارى که خواهد چشيد و چه زمان طولانىاى که در کیفرت خواهد ماند و چه دور است فرجام گشايش براى او و چه يأسآور است خروج آسانش از گرفتارىها! همه اينها، بر اساس داورىِ عادلانه توست که در حقّ او ستم نمىکنى و حکم منصفانه تو که بر او ظلم نمىکنى؛ چرا که حجّتها را پياپى آوردهاى و بهانهها را از بين بردهاى و پيشتر هشدار دادهاى و از روى لطف، تشویق کردهاى و مثالها زدهاى و مهلتها را طولانى کردهاى و با آن که مىتوانستى در کيفرْ شتاب کنى، به تأخير انداختهاى و با آن که قدرت بر اقدام داشتى، حوصله کردهاى. نه درنگ و مهلت دادنت، از روى عجز و سستى است و نه خوددارىات، از روى غفلت، و نه مهلت دادنت، از روى مدارا؛ بلکه تا حجّتت رساتر، بزرگوارىات کاملتر، و احسانت سرشارتر، و نعمتت تمامتر باشد، و همه اينها پيوسته چنين بوده است و هميشه چنين خواهد بود. نعمتت، والاتر از آن است که تمامش توصيف شود و شُکوهت، والاتر از آن است که به کنهش دست يابند و نعمتت، بيش از آن است که همهاش به شمار آيد و احسانت، بيش از آن است که به کمترينش سپاس شود. بىزبانى، مرا از ستايشت باز داشته و جلوگيرى، زبان ستايشم را بسته است. نهايت، آن که از سپاس شايسته تو سکوت کنم و از تمجيد تو، آن گونه که شايسته آنى، لـب فـرو بنـدم، نه از روى بـىاعتنايـى ـ اى خـداى من ـ ؛ بلکـه از روى ناتوانى. اينک، اين منم که به درگاهت آمدهام و از تو پذيرايىِ خوب مىخواهم. پس بر محمّد و خاندان او درود فرست و نجوايم را بشنو و دعايم را بپذير و امروزم را با نوميدى به پايان مبر و به خواستهام دست رد مزن و بازگشتم را از پيشگاهت، و برگشتنم را به حضرتت، گرامى بدار! همانا تو در آنچه بخواهى، دچار تنگنا نمىشوى و از آنچه از تو بخواهند، ناتوان نيستى و تو بر هر چيز، توانايى و هيچ قدرت و نيرويى، جز از خداى والاى بزرگ نيست.