123
قواعد کلامی (توحید)

به‌کار رفته است و حتی بیان شده که «وقتی مردم از پیامبران درباره خداوند پرسش می‌کردند، آنان او را به حد و جزء توصیف نمی‌کردند، بلکه او را به افعالش وصف می‌کردند».۱ اگر استقرایی در مورد توصیفات و صفات خداوند کنیم، روشن می‌شود که اکثر قریب به اتفاق آنها ‌یا از صفات فعلی - همانند رحمان، رحیم، کریم، رازق و شافی - هستند و یا از صفات سلبی مثل لم یلد، لم یولد، لم یکن له کفواً احد و لیس کمثله شیْ‏ء.

دلیل این مطلب آن است که صفات فعلی از افعال و الطاف مخلوق خداوند حکایت می‌کنند و هیچ اشکال عقلی مانند تحدید و تجزیه در ذات را به‌دنبال ندارند. صفات سلبی نیز چیزی را در ذات اثبات نمی‌کنند، بلکه چیزی را نفی و سلب می‌کنند؛ از این‌رو، مشکلات مذکور در صفات سلبی نیز مفقود است.

اما توصیف ذاتی خدا که نتیجه و حاصل آن اثبات چیزی در ذات است، مشکلاتی دارد؛ از جمله دوئیت در ذات خدا و همان‌‌‌‌‌‌‌طور که گفتیم صفت به معنای خاص کلمه همین معنا از صفت است.

دلیل وجود این مشکلات آن است که مخلوق بر ذات خداوند احاطه معرفتی ندارد و در نتیجه، وقتی می‌خواهد صفتی را به ذات خداوند نسبت دهد این صفت را از مخلوقات می‌گیرد و صفت در مخلوق، غیر از موصوف است و با آن دوئیت دارد و آنچه ما از صفت قصد می‌کنیم، همین معناست که از مخلوقات انتزاع کرده‌ایم و همین معناست که مرآت و آینه خارج است. به بیان دیگر، مقصود از صفت چیزی نیست که در خداست و ما هیچ تصوری از آن نداریم. آنچه در خارج وجود دارد و ما به دلیل عدم احاطه به آن تصوری از آن نداریم، ذات الهی است نه صفت.

همان‌طور‌که گفتیم صفت به معنای حاصل مصدری، نتیجه صفت به معنای

1.. کلینی، الکافی، ج۱، ص۱۴۱.


قواعد کلامی (توحید)
122

رونده بودن حسن؛ ۲. تهرانی نبودن حسن؛ ۳. عالم بودن حسن. به این سه ویژگی «صفت به معنای حاصل مصدری» می‌گوییم.

صفت نوع اول را «صفت فعلی»، صفت نوع دوم را «صفت سلبی ذاتی» و صفت نوع سوم را «صفت اثباتی ذاتی» می‌نامیم. البته، صفت فعلی نیز به دو قسم اثباتی و سلبی قابل تقسیم است که در این‌جا نیازی به طرح آن نیست.

بنابراین‌‌، بین إخبار، صفت به معنای مصدری و صفت به معنای حاصل مصدر، ارتباط وجود دارد و سومی، نتیجه دومی و دومی، نتیجه اولی است.

از میان این سه نوع صفت به معنای حاصل مصدری، صفت به معنای خاص کلمه صفت اثباتی ذاتی است‌‌؛ زیرا در سلب، در واقع، صفت و ویژگی خاصی را از چیزی نفی می‌کنیم و اگر صفت سلبی را صفت می‌نامیم نوعی تسامح و توسعه در مفهوم صفت است. صفت فعلی هم بیانگر فعلی خاص است و ویژگی خاصی را در ذات بیان نمی‌کند، به ویژه در مورد خداوند. چون در مخلوقات وقتی فعلی همانند بخشش را به کسی نسبت می‌دهیم، این کار حکایت از ملکه یا انفعال خاصی در اوست، در حالی‌که در خداوند تنها از صدور فعل از خداوند حکایت دارد نه از حالت و انفعالی در ذات. بنابراین‌‌، به یک معنا صفت فعلی، صفت فعل خداست نه صفت خود خداوند و مسامحتاً صفت خود خداوند می‌نامیم. پس صفت به معنای دقیق و خاص کلمه صفت اثباتی ذاتی است نه صفت سلبی و فعلی. البته، صفت به معنای عام کلمه به هر نوع صفت اطلاق می‌شود. بنابراین‌‌، قطع نظر از دو معنای مصدری و حاصل مصدری صفت، صفت دو اطلاق دیگر هم دارد: صفت به معنای خاص کلمه و صفت به معنای عام کلمه.

حال، مطلب را در مورد خدای متعال و معنای «قاعده غیریّت صفت و موصوف» پی می‌گیریم. در احادیث که منطبق با منطق عقل نیز هست، توصیف فعلی و سلبی و حاصل آن یعنی صفت فعلی و سلبی به راحتی در مورد خداوند

  • نام منبع :
    قواعد کلامی (توحید)
    سایر پدیدآورندگان :
    رضا برنجکار و مهدی نصرتیان اهور
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1396
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 34245
صفحه از 223
پرینت  ارسال به