فصلنامه علمي - پژوهشي علوم حديث 51 - صفحه 26

نگاشته ديگري كه ابن نديم به آن اشاره مي كند، كتاب الجامع است كه آن نيز شامل ابوابي در فقه است؛ ۱ امّا آقابزرگ تهراني چنين حدس زده كه كتاب الجامع همان نوادر الحكمة اشعري است ۲ و نقل ابن طاووس از آن، به واسطه كتاب المرشد شيخ صدوق است. ۳ به هر حال، مسلّم است كه وي كتابي در ابواب فقهي داشته و آن، از منابع كتاب من لايحضره الفقيه بوده است. نمونه هاي ديگري از روايات او در كتب ديگري نظير إعلام الوري، مختصر بصائر الدرجات و... آمده است. ۴
۲۷. الجامع الكبير في الفقه، ابراهيم بن محمّد بن سعيد بن هلال بن عاصم بن سعد بن مسعود الثقفي (م ۲۸۳ ق)، مورّخ، محدّث، مفسّر و فقيه امامي. نياي چهارم وي، سعد بن مسعود، عموي مختار ثقفي، از جانب اميرمؤمنان( والي مداين بوده است. امام حسن( نيز در روز ساباط (جنگ معاويه با امام حسن() به منزل وي پناه برد. ۵
ثقفي، ابتدا در كوفه زندگي مي كرد و زيدي مذهب بود، امّا بعدها به مذهب اماميه گرويد و به اصفهان مهاجرت كرد. درباره سبب هجرت او به اصفهان گفته اند كه برخي از دانشمندان كوفه، كتاب المعرفة او را ـ كه در مناقب اهل بيت و مثالب دشمنان ايشان نگاشته بود ـ خلاف تقيّه دانستند و او سوگند ياد كرد كه اين كتاب را در اصفهان ـ كه دورترين شهر از عقايد شيعه است ـ منتشر نمايد. ۶ از اين رو، وي كوفه را ترك كرد و به قصد نشر و ترويج آراي شيعه، در اصفهان اقامت گزيد. علماي شيعه، ثقفي را ستوده اند و او را از راويان ثقه و ممدوح مي دانند؛ ۷ امّا برخي از دانشمندان اهل سنّت، او را به سبب شيعه بودن، جرح كرده اند و او را غالي در تشيّع خوانده اند. ۸
مؤلّف اين جامع، از نويسندگان نامي عصر خود بوده كه بيش از پنجاه كتاب نگاشته ۹ و از اين ميان، تنها الغارات ـ كه شرح يورش هاي لشكر معاويه و تجاوزات آنان به قلمرو حكومت امير مؤمنان( بعد از جنگ نهروان و تاريخ دوره پاياني خلافت حضرت علي( است ـ ۱۰ بر جاي مانده است.

1.. همان.

2.. الفهرست، ابن نديم، ص۲۷۷.

3.. الذريعة، ج۵، ص۲۹.

4.. إقبال الأعمال، ج۳، ص۲۶۳.

5.. ر.ك: كتاب خانه ابن‌طاووس، ص۳۲۳ و ۳۲۴.

6.. رجال النجاشي، ص۱۷؛ الفهرست، طوسي، ص۳۶.

7.. ر.ك: معجم رجال الحديث، ج۱، ص۲۵۸.

8.. ذكر اخبار اصبهان، ج۱، ص۱۸۷؛ لسان الميزان، ج۱، ص۱۰۳.

9.. براي اطلاع از كتب او، ر.ك: رجال النجاشي، ص۱۷ ـ ۱۸؛ الفهرست، طوسي، ص۳۷؛ معالم العلماء، ص۳۹ و ۴۰؛ معجم رجال الحديث، ج۱، ص۲۵۶؛ أعيان الشيعة، ج۲، ص۲۰۹.

10.. مقدمه الغارات، ص۳.

صفحه از 171