فصلنامه علمي - پژوهشي علوم حديث 51 - صفحه 144

از ديدگاه ملا صالح، اين پاسخ‌ها مستلزم تناقض است. شارح توضيح مي‌دهد كه فخر رازي، ذات عاري از وحدت را واحد دانست. ذات عاري از وجود و وجوب را موجود و واجب دانست و نيز ساير صفات او، يا اين‌كه معناي عينيت صفات را نفهميده است، يا ميان مفاهيم كلي و افراد آنها فرقي قايل نشده است.
شارح درباره فرض نخست چنين توضيح مي‌دهد:
از نظر محققان، معناي صفات واجب عين ذات الهي است. ذات او به جاي آن صفات است. آنچه در ممكنات بر ذات همراه با صفات مترتب مي‌گردد، در واجب به شكل كامل بر ذات مترتب مي‌گردد. معناي آن، اين نيست كه آن صفات، در حقيقت، عين ذات است و نيز در عين حال بر نفي عينيت به اين معنا دلالت نمي‌كند. ۱
علامه شعراني در پاورقي اين كتاب، درباره اين عبارات شارح چنين مي‌نويسد:
عبارت «ذات او به جاي صفات است» نظر محققان نيست.
صدر المتألهين مي‌گويد:
معناي عينيت و عدم زيادت، صرف نفي اضداد از خداي تعالي نيست تا علم او، نفي جهل و قدرت او، نفي عجز باشد. اين مطلب، درباره ساير صفات، همچون سمع و بصر نيز قابل قياس است؛ زيرا مستلزم تعطيل خواهد بود. همچنين معناي عالم و قادر بودن خداوند اين نيست كه آنچه بر ذات او مترتب مي‌شود، بر صرف ذات او مترتب گردد. ۲
شارح درباره پاسخ دوم فخر رازي چنين توضيح مي‌دهد:
كسي كه معتقد است، اين صفات در حقيقت، عين ذات است، اين مطلب را رد نمي‌كند كه مفاهيم كلي اين صفات در حقيقت، عين ذات است.
وجودي كه، از آن به «بودن» تعبير مي‌شود و علمي كه از آن به «دانستن» تعبير مي‌شود و ساير صفات عين ذات است. بلكه مراد از وجود، مبدأ آثار و مراد از علم مبدأ انكشاف است؛ مثلاً زيد، وجود و علم نيست، بلكه موجود و عالم به وجودي است كه زايد بر وجود اوست.
ليکن اين افراد در واجب، عين ذات است؛ يعني ذات او، بالذات (نه به صفت زايد)، مبدأ آثار و مبدأ انكشاف است. پس ذات او بالذات، وجود، وجوب، وحدت، علم، قدرت، حيات، سمع، بصر و... است و نيز [در عين حال]، موجود، واجب، واحد، عالم، قادر، حي، سميع و بصير است. نبايد گفت، مشتق تنها بر شيء صدق مي‌كند، به اعتبار اتصاف آن به مشتق منه، نه بر خود مشتق منه، زيرا حصر ممنوع است. چون از شروط صدق مشتق بر شيء اين نيست كه در عالم خارج داراي ما به ازاء، يعني موصوف، صفت و اتصاف باشد. اگر صرف سفيدي، قائم به ذات فرض شود، [در واقع] همان سفيد است.
اين مطلب درباره ساير صفات، همچون وجود و علم نيز صدق مي‌كند. آنچه ما از هر صفتي مي‌دانيم، همان مفهوم كلي است، نه هر فرد آن. بعيد نيست كه اين مفهوم، داراي فردي باشد

1.. همان.

2.. همان، ص۳۲۶.

صفحه از 171