مسيحيان بخش قابل توجهي از نوشتههاي عهد عتيق به عنوان کتابهاي «پيشگويي» ۱ نام بردار شده و مسيحيان ادعاي خويش مبني بر مسيحا بودن عيسي را بر آن پيشگوييها بنيان نهادهاند. مطابق سنت اسلامي، همه پيامبران همچون حلقههاي يک زنجير به هم متصلاند و هر پيامبري مصدِّق پيامبران پيش از خود و مبشِّر پيامبر و يا پيامبران پس از خود است. از آنجا که شريعت اسلام در آخرين حلقة کمال، نمايانگر عهد نهايي خداوند با بشر است، اين عهد و پيمان، همراه با ويژگيهاي پيامبر خاتم( و امّت جهاني اسلام، به همه پيامبران و امّتهاي گذشته ابلاغ شده است. روايات اسلامي نيز بر اين امر تأکيد کردهاند که علاوه بر بشارت حضرت عيسي، نسبت به پيامبر بزرگ اسلام، پيامبران عهد عتيق نيز در کتابهايشان، بويژه در همان نوشتههايي که به کتبِ پيشگويي معروفاند، مانند کتاب اشعياي نبي، به ظهور حضرت محمد( بشارت دادهاند. ۲
احاديث، گوياي آن است که همه پيامبران گذشته به امر الهي از امتهاي خود عهد گرفتهاند که به پيامبر اسلام ايمان آورند و او را ياري کنند که اين امر نيز خود، به طور تلويحي، بر بشارت پيامبران الهي نسبت به پيامبر گرامي اسلام حکايت دارد. ۳ همچنين، مطابق روايات، هر پيامبري مبشِّر پيامبر و يا پيامبران بعدي نيز بوده است. ۴ در حديثي از حضرت علي( آمده است که هيچ پيامبري نبوده است، جز آن که مردم را به پيامبر بعد از خود بشارت ميداده است. ۵ و همه پيامبران به نبوّتِ حضرت محمَّد( بشارت دادهاند. ۶
در روايات الکافي در مورد پيشگويي پيامبران سابق نسبت به پيامبران بعدي، بر دو پيشگويي تأکيد شده است: ۱. پيشگويي پيامبران به ظهور حضرت عيسي(عليه السلام)، ۷ ۲. پيشگويي پيامبران بزرگ و نيز حضرت عيسي(عليه السلام) به ظهور پيامبر بزرگ اسلام( و اشاره آنها به نام و صفات آن حضرت. ۸ مطابق روايت الکافي به حضرت موسي( وحي شد تا مردم را به حضرت عيسي بن مريم و پس از او به صاحب شتر سرخ سفارش کند؛ همو که پاک و مطهر است و در کتاب حضرت موسي به عنوان مؤمن و مهيمن ياد شده که کتابش نسبت به همه کتب ديگر جامعيت دارد و او که يارانش از قومي ديگر (غير از بني اسراييل ۹ ) هستند و نامش احمد است و همه پيامبران ديگر را تصديق ميکند و به همه کتابهاي آسماني ايمان دارد و همو که فردي امي و بندهاي صادق است که دست بر هر چيز بگذارد برکت
1.. Prophecy.
2.. ر.ک: أعلام النبوة، ج۱، ص۵۴ و ۱۷۱؛ مختصر تاريخ دمشق، ج۸، ص۲۸۷؛ تاريخ الطبري، ج۱، ص۳۷۸؛ تاريخ دمشق، ج۸، ص۳۳؛ غريب الحديث لابن قتيبة، ج۱، ص۱۴۲؛ بحارالانوار، ج۱۴، ص۱۶۱-۱۶۳.
3.. ر.ک: نهج البلاغه، خ۱؛ کنز العمال، ج۲، ص۳۷۷، ح۴۲۹۶؛ بصائر الدرجات، ص۵۱۴، ح۳۵.
4.. الکافي، ج۸، ص۱۱۷، ح۹۲.
5.. همان، ج۸، ص۲۵، ح۴؛ نهاية الارب في فنون الأدب، ج۴، ص۲۴۵، باب اختلاف قريش.
6.. ر.ک: الکافي، ج۸، ص۲۵، ح۴؛ ج۸، ص۱۱۳، ح۹۲ ؛ الدر المنثور، ج۱، ص۱۵۸، ذيل سورة بقره، آية ۸۷.
7.. ر.ک: الکافي، ج۱، ص۴۳۴.
8.. همان، ج۱، ص۴۳۴.
9.. شايد روايت الکافي به آنچه که در تورات آمده است اشاره دارد که پيامبري به مانند موسي در ميان برادران بني اسراييل مبعوث خواهد شد که اشاره به پيامبر گرامي اسلام است که از نسل حضرت اسماعيل است. در اين باره ر.ك: تثنيه، باب ۱۸، آيات ۱۵-۱۸.