باز در در اين کتاب، چنين آمده است:
وصي رجل ابنه فقال: إياك و مشاورة النساء: فان رأيهن إلي أفن، و عزمهن إلي وهن... ۱
اين قسمت و جملات بعدي آن مانند بخشي از وصيت حضرت امير به فرزندشان است که در نامه شماره ۳۱ نهج البلاغه ثبت شده است. ليکن ابن مسکويه آن را به «مردي» نسبت ميدهد. ممکن است گفته شود که اين قبيل نويسندگان از سر تقيه و مصالحي از اين دست، نام اصلي گويندگان را ذکر نکردهاند، ليکن اين سخن در اين جا پذيرفتني نيست؛ زيرا همين کسان در همين کتابها در موارد متعددي سخناني از امامان شيعه با تصريح به نامشان، به خصوص حضرت امير ذکر کردهاند؛ براي مثال در الحکمة الخالدة احاديث متعددي از امام علي نقل شده است که مرحوم محمودي آنها در نهج السعادة، ۲ از آن کتاب نقل و ثبت کرده است.
همچنين ماوردي سخن بالا را به يکي از «حکما» نسبت داده و از او نقل ميکند که گفت:
إياك و مشاوره النساء، فإن رأيهن إلي الأفن، وعزمهن إلي الوهن. ۳
البته ماوردي نيز در اين کتاب، سخناني از حضرت امير به نام خود ايشان نقل ميکند.
۲-۷. در طول تاريخ در ادامه همان «ويرايش فرهنگي» گاه قطعاتي از حديثي حذف و يا بدان افزوده ميشده تا با فرهنگ رايج جامعه و مانند آن سازگار افتد؛ نمونه آن احاديثي است که در آن دروغ گفتن مرد به زن را مجاز شمرده شده است؛ حال آن که در بررسيها مشخص ميشود که اين جواز اختصاص به زوج ندارد، بلکه ناظر به زوجين است. ليکن، به تدريج در طول تاريخ، آن قطعاتي که به سود زن است، از حديث حذف ميشود و تنها قسمتي که به سود مرد است، بر جاي ميماند. در اين جا نيز شاهد اين تغييرات هستيم؛ براي مثال، در وصيت ۳۱ چنين آمده است:
واياك ومشاوره النساء، فإن رأيهن الي افن....
حال آن که در نسخههاي کهن به اين صورت آمده است:
اياك و مشاورة النساء إلا من جربت بکمال عقل، فإن رأيهن يجر الي الأفن... ۴
و اين قيد، که سرنوشت کل متن را دگرگون ميکند، از متون بعدي حذف ميشود. البته فراهم آورندة نسخه تمام نهج البلاغه اين قيد را از کنز العمال به نسخه خود افزوده است، و در همين افزايش کلمه
1.. همان، ص۱۷۷.
2.. ج۱۰، ص۱۹۵- ۲۰۵.
3.. ادب الدنيا و الدين، ص۲۲۵.
4.. کنز الفوائد، ج۱، ص۳۷۶. محمودي نيز اين حديث را بر اساس اين منبع ثبت کرده است: (نهج السعادة في مستدرک نهج البلاغه، ج۱۰، ص۳۳۷-۳۳۸).