تک نگاشتها با ۶/۶۳% و ۷/۲۳% در صدر منابع مورد استناد قرار داشتند؛ ۸۵% از منابع مورد استناد در کتابخانههاي دانشگاه موجود بودند؛ ۳/۱۲ % ميانگين نيم عمر منابع مورد استناد تعيين شد که در بين گروههاي مختلف متفاوت بوده است، چرا که هنر و علوم انساني با ميانگين ۱/۱۸ % بالاترين و دانشکده مهندسي با ۹/۱۰ % پايينترين ميانگين نيم عمر را به خود اختصاص داده بودند. از نقاط جالب توجه يافتههاي اين پژوهش آن بود که هيچ گونه منابع الکترونيکي به کار گرفته نشده بود.
تونتا و اوموت ۱ در دانشگاه هاستپ ۲ ترکيه در پژوهشي استنادهاي صد پاياننامه کارشناسي ارشد و دکتري کتابداري و اطلاعرساني ارائه شده در فاصله سالهاي ۱۹۷۴ تا ۲۰۰۲م، را مورد بررسي قرار دادند. نتايج نشان داد که پايان نامههاي دکتري ۵/۲ برابر پاياننامههاي کارشناسي ارشد به منابع استناد کردهاند؛ تک نگاشتها بيشتر از ۵۰% استنادها را به خود اختصاص دادهاند و بعد از آن، نشريات ادواري ۴۲% استنادها را به خود اختصاص داده بود؛ ميان نشريات مورد استناد در پاياننامههاي دکتري و کارشناسي ارشد رابطه معناداري وجود دارد؛ نيم عمر استنادها نه سال برآورد شده و منابع ذکر شده در پايان نامه کارشناسي ارشد نسبت به پاياننامههاي دکتري روزآمدتر بودند؛ اکثر استنادها داراي يک نويسنده بودند و به اعتقاد محقق، با استفاده از يافتههاي اين پژوهش ميتوان فهرستي از مجلات هستة اين رشته براي استفاده کتابخانه معرفي کرد.
پيشينه پژوهش در ايران
خوشبختانه تحقيقات تحليل استنادي در ايران، بسيار گستردهتر بوده و پا به پاي تحقيقات خارجي پيش رفته است. سير مطالعاتي اين تحقيقات نشان ميدهد كه تحليل استنادي مجلات، به خصوص مجلات علمي و پژوهشي كمتر مورد توجه بوده است. علت اين بي توجهي را ميتوان محدود بودن انتشار اينگونه مجلات به دانشگاهها و مراكز پژوهشي و عدم توجه اين نشريات به رعايت فاصله زماني انتشاراتي تعيين شده، بيان كرد. بي نظمي اين نشريات از نظر فاصله انتشاراتي و يا انتشار يك يا دو شماره از آن در طول سال، خود به خود اين نشريات را از كانون توجه خارج كرده است. آغاز سياستهاي پژوهشي جديد در سالهاي اخير، توجه و تشويق محققان به انجام فعاليتهاي تحقيقاتي و انتشار مقالات در مجلات علمي معتبر و پرداخت پاداش در قبال مقالات چاپ شده، مجدداً اين نشريات را در كانون توجه قرار داده و مسؤولان اهتمام جديتري به رعايت فاصله انتشاراتي معين شده و افزايش كيفيت مجلهها دادند. ۳ تحقيقات استنادي بر روي مقالههاي اينگونه مجلات نيز مدتي است كه آغاز شده است. به طور كلي، مطالعات تحليل استنادي در ايران را ميتوان به سه دسته زير تقسيم كرد:
۱. تحقيقاتي كه به تحليل استنادي پاياننامههاي كارشناسي ارشد و يا دكتري پرداختهاند. در اين زمينه تحقيقات متعددي انجام شده است كه از نمونههاي بارز آنها ميتوان به شفيعي (۱۳۶۵)، جاهد (۱۳۷۳)، فخاري (۱۳۷۳)، پورشعرباف (۱۳۷۵)، خسروي تاج ( ۱۳۷۷) آژيده (۱۳۷۸)، هراتي (۱۳۷۸)،
1.. Scatter and Obsolescence of Journal Cited in Dissertation of Librarianship: The Case of Hacettepe University.
2.. Hacettepe University.
3.. تحليل استنادي مقالات منتشر شده در سي شماره فصلنامه «كتابداري و اطلاعرساني» بين سالهاي ۱۳۷۶-۱۳۸۴.