گستره گردآوري گزارهها رخ بدهد و اهميت رعايت آن تا حدي است كه ناديده گرفتنش، از موانع فهم مقصود شارع به شمار ميآيد ۱ . شيخ بهايي، به اهميت اين گام بنيادي در فقه الحديث و تأثير آن در استخراج نظر شارع اسلامي واقف بوده، و در گردآوري گزارههاي فقهي كتاب الطهارة آن را رعايت كرده است. ۲ البته اين خود، پس از اطمينان از انتساب درست نصوص روايي به معصومان و ارزيابي اسناد مشکوک در موارد لزوم، بوده است. ۳ در نگاه شيخ بهايي در اين مرحله، جستجو و گردآوري گزارههاي قرآني ناظر به موضوع از اولويت و تقدم رتبي برخودارند. از اين رو، وي در آغاز هر بحث، آيه يا آيات ناظر به موضوع را همراه با شناسة قرآني آن گزارش ميكند و سپس سراغ گزارش روايات از كتب اربعه حديثي شيعه ميرود. براي نمونه در آغاز مسلك دوم، الطهارة الترابية ۴ چنين مينويسد:
فصل اول از اين مسلك اختصاص دارد به تبيين آياتي از قرآن كه در بيان تيمم نازل شده است. ۵
لذا شيخ بهايي، در نظام فقهالحديثي خود، قرآن محوري را در گردآوري گزارههاي شرعي، و به دنبال آن، در تحليل و سنجش اعتبار محتوايي آنان، رعايت كرده است. روشن است كه اين اقدام بيانگر قرآنمداري فقاهت و توانمندي قرآن شناختِي شيخ بهايي است. اين ويژگي در دغدغهها و تلاشهاي تفسيري وي در اين كتاب موج ميزند و گاه مطالب قرآن شناسي كتابش از جهت برگ و بار، بر مباحث حديثي وي سنگيني ميكند ۶ .
در مسائل جزئي فروعاتِ فقهي ـ كه قرآن نسبت به بيان احكام آنها ساكت بوده ـ شيخ به صورت مستقيم، به سراغ روايات رفته است كه البته پس از اطمينان از نبودِ گزارة قرآني ناظر به مسأله است؛ براي نمونه در باب چگونگي انجام تيمم، بحث را چنين آغاز كرده است:
در کيفيت تيمّم، هشت حديث است؛ سوم و پنجم آن از الکافي و الباقي از کتاب التهذيب است ۷ .
يا در آغاز فصل دوم از مسلك دوم نيز مينويسد:
در مسأله موارد جواز تيمم، چهارده حديث وجود دارد: در الكافي و الفقيه هر كدام دو عدد و بقية آنها در التهذيب است. ۸
1.. روش فهم حديث، ص۲۳۷.
2.. براي نمونه ر.ك: مشرق الشمسين، ص۲۵۵، ص۲۶۵، ص۲۷۳، ص۲۷۵، ص۲۷۸ و ص۲۸۴.
3.. همان، ص۱۶۲، ص۱۷۰، ص۱۸۸، ص۱۹۱، ص۲۸۷، ص۳۸۸ و ص۳۸۸.
4.. منظور شيخ از طهارت ترابيه، تيمم است.
5.. و در ادامه، آيات چهل وسه سوره نساء و شش از سوره مائده را نقل ميكند، كه در موضوع تيمم نازل شدهاند (مشرق الشمسين، ص۳۲۸).
6.. همان، ص۱۰۵- ۱۳۸. شيخ بهايي در مباحث قرآن شناسي، به سان مفسّري آگاه و پُرمايه از علوم قرآن به تفسير آيات پرداخته است. توجه به گونههاي مختلف علوم قرآن، چون كاركرد خوانشهاي گوناگون آيات در استنباط حكم(همان، ص۲۴۷، ص۱۲۳ و ص۱۲۷)، زمان و شأن نزول آيات (همان، ص۲۴۳ و ص۴۳۵)، عدم نسخ كتاب با سنّت (همان، ص۱۰۷) نشان از تخصص و دانستههاي عميق وي از علوم قرآن دارد.
7.. همان، ص۳۵۶.
8.. همان، ص۳۴۵.