مذاهب ـ که صادق و امانتدار باشند ـ وجود دارد، اما از طريق اماميه رواياتي در اختيار است که به موجب آنها بايد به روايتي اعتماد کرد که از طريق اماميه رسيده باشد. در نتيجه، اين مقتضي با مانع مواجه ميشود؛ ۱ به قرينه روايت ابن طاووس از راوياني که مورد اتهام و طعن واقع شدهاند. باز به قرينه عبارت اخير وي، مراد از طعن، انحراف در عقيده است و نيز به گواهي احتمالات مختلفي که براي بيان دليل نقل راويان امامي قابل اعتماد از اين افراد ذکر شد ـ که از جمله آنها توثيق از جهت صداقت و امانتداري بود ـ و نيز اعتماد او به برخي مشايخ اهل سنت و تجليل و تکريم آنها، مانند محمد بن نجار، به نظر ميرسد که وي گرايش به اين مبنا داشته است.
۲. اصحاب ائمه علیهم السلام در زماني زندگي ميکردند که به ناچار، بايد تقيه ميکردند. از اين رو، امکان دارد که آنان چيزي را اظهار کرده باشند که با عقيده واقعي و دروني آنها ناسازگار باشد و اين ميتواند در يک زمان خاص و در برخي اوقات اتفاق افتاده يا گسترة زماني آن بيشتر زمان زندگي او را فرا گرفته باشد؛ زيرا تقيه بر مدار ضرورت ميچرخد و در هر زمان که ضرورت باشد، تقيه امکان دارد. در نتيجه، چه بسا فردي که از روي تقيه عقيدهاي يا مطلبي را ابراز کرده، در جايي و به مناسبتي به تقيه بودن آن تنبه داده باشد، ولي عذر او را قبول نکردهاند. ۲
۳. در اثبات طعن، دو چيز بايد احراز شود: يکي، آن که طعن از ناحية معصوم( باشد و دوم، اين که اسناد آن به معصوم( ثابت باشد. بر اين اساس، وي به اين دليل از کساني که مورد طعن واقع شدهاند، روايت کرده که آن طعن از غير معصوم( است و آنچه که به معصوم نسبت داده شده، ثابت نيست؛ زيرا برخي چيزها، مانند لعن ـ که به معصوم نسبت دادهاند ـ در اثبات، به شهادت ثابت و شريعت پسند نيازمندند که در شريعت اسلامي شرايط آن آمده است و يا طريق ديگري که در نظر خداوند متعال عذر واضح به حساب آيد و آن شرايط و اين عذر واضح در مورد اين طعن وجود ندارد. ۳
۴. به تجربه، فراوان ديده شده که انسان گاهي خشمگين ميشود و از سر خشم، مطالبي را از روي عمد يا سهو ميگويد که به آنها اعتقاد ندارد يا خلافِ واقعِ دروني اوست. اين گفتهها گاه شايع و پخش ميشود و براي گروه زيادي از شنوندگان اين گمان حاصل ميشود که او اين چيزهايي را که اظهار کرده، حق ميدانسته و نسبت به آنها يقين داشته است. ممکن است پس از فرو نشستن غضب براي عدهاي روشن و کشف شود که اين گفتهها خلاف واقع بوده و چه بسا خود فرد خشمگين به آن اقرار و اعتراف نمايد. با اين وجود، عدهاي که اين اعتراف را نشنيدهاند، بر همان اعتقاد اول ـ که نشان از طعن دارد ـ باقي ميمانند. موارد اين چنيني در نقل فراوان است. ۴
۵. دليل پنجم دشمني و حسادت بوده که فراگير است. دشمني و حسادت، آن چنان مؤثر و فراگير است که نه تنها نسبت به بندگان خدا، بلکه نسبت به خود خدا ديده ميشود. به موجب اين موضوع، ابن طاووس متذکر شده که با تتبعي که در احوال بندگان خاص خدا و ديگر انسانها انجام داده و نيز حال
1.. همان، ج۱، ص۹.
2.. همان، ج۱، ص۱۰ ـ ۱۱.
3.. همان، ج۱، ص۱۲.
4.. فلاح السائل، ج۱، ص۱۳.