فصلنامه علمي - پژوهشي علوم حديث 49 و 50 - صفحه 200

ميرزا حسين نوري ۱ متذکر شده مشايخ ابن طاووس ـ که وي از آنها در تأليفات و اجازاتش نام برده و طريق او در اسناد روايات و کتب پيشينيان بوده است ـ به ده نفر بالغ مي‌شود. محدث ياد شده از پدر ابن طاووس در شمار اين عده ياد نکرده است. سه نفر از اين ده نفر در کتاب‌هاي ابن طاووس ذکر نشده‌اند و ميرزا حسين نوري آنها را از اربعين شهيد آورده است. اين افراد عبارت‌اند از: صفي الدين محمد بن معد موسوي ـ که از مشايخ پدر علامة حلي بود ـ سديد الدين سالم بن محفوظ بن عزيزة بن وشاح سوراوي حلي، أبو حامد محي الدين محمد بن عبد الله بن زهرة حسيني اسحاقي، پسر برادر ابن زهرة حلبي صاحب الغنية.
ابن طاووس در مواردي که کم نيز نيست، به صحت سند و قابل اعتماد بودن رجال آن تصريح کرده است. از جملة اين موارد، دو مورد زير شايان ذکر است:
روينا ذلک بالاسانيد الصحيحة و الروايات الصريحة الي ابي مفضل محمد بن مطلب شيباني.
رويناه بالطرق الواضحة عن ذوي المهم الصالحة لاحاجة الي ذکر اسمائهم لان المقصود ذکر کلامهم. ۲

توثيق راويان و محدثان

ابن طاووس از دو کار ويژه رجال شناسي با عنوان جرح و تعديل بر تعديل تکيه کرده و گاه به جرح پرداخته است. او در اقبال الاعمال، پس از اشاره به دو اصل که بايد در آثارش مراعات نمايد، به دليل نگاه نايکسان، به جرح و تعديل پرداخته است. آن دو قاعده يکي ذکر الفاظ حديث است که آن را به مراعات احتياط در عمل و مراقبت و رصد مالک الاسباب گره زده است. ديگري تلاش در تأويل نزديک‌تر به صواب در جمع ميان روايات متخالف است. اما آن قاعده رجالي اين است که اگر چه راويان، از جهت عدالت و جرح تفاوت دارند، وي به موارد جرح نمي‌پردازد؛ چه، به نظر او، آن مصداق غيبت کردن است که بايد از آن دوري جست. ۳ ابن طاووس در مدح راويان، با استناد به کتاب‌هاي رجالي پيشين، بويژه الفهرست و الرجال شيخ طوسي و الفهرست نجاشي و گاه، با استناد به قراين ديگر، اعم از روايي و غير روايي ـ که جنبة اجتهادي دارد ـ ايفاي نقش مي‌کند. او از اين طريق، بيش از هشتاد راوي را تعديل کرده است. برخي از اين رجال را ديگران جرح کرده‌اند.
تعابيري که ابن طاووس در توثيق و مدح به کار برده و از جهت ميزان دلالت مي‌تواند متفاوت باشد، به قرار زير است: فاضل، عالم، عبارات ناظر به ترحم (رضي الله، رحمة الله، تغمّده الله برضوانه، قدّس الله روحه و نوّر ضريحه، تلقاه الله جل جلاله ببلوغ الامال)، معتمد عليه، ثقة، عدل، عين، شريف، زکي، فقيه، زکاه اصحابنا و اثنوا عليه، سيدنا، صدوق، متفق علي امانته، عديم النظير، جليل القدر، واسع الرواية، عظيم

1.. خاتمة مستدرك وسائل الشيعة، ج۲، ص۴۶۰ ـ ۴۶۶.

2.. اقبال الاعمال، ج‌۲، ص‌۳۱۰.

3.. همان، ج‌۱، ص۵۴.

صفحه از 423