۲. صفوان بن مهران
نجاشي دربارهاش گفته است:
كوفي، ثقة، يكنّي أبامحمد كان يسكن بني حرام بالكوفه... و كان صفوان جمالاً. ۱
جمعبندي
بنا بر آنچه كه مطرح شد، زيارت عاشورا چهار طريق دارد كه دو طريق آن در كامل الزيارات ابن قولويه و دو طريق آن در مصباح المتهجد شيخ طوسي نقل شده است.
طرق ابن قولويه به دليل اينکه در هر دو آنها محمد بن موسي الهمداني وجود دارد، ضعيف است. ۲
در طرق شيخ طوسي طريق سوم ـ كه محمد بن خالد الطيالسي از صفوان بن مهران نقل كرده بود ـ اشكالي وجود ندارد. (البته بنابراين فرض كه ترضي را براي اثبات وثاقت احمد بن محمد بن يحيي العطار كافي بدانيم ۳ و توثيق عام درباره محمد بن خالد الطيالسي را بپذيريم). ۴ اما نکتهاي که در اينجا شايان ذکر است، اينکه در اين طريق متن حديث نقل نشده، بلکه گفته شده است صفوان همان روايتي را که علقمه نقل کرده بود خواند.
اما طريق شيخ به قسمت اول روايت ـ درباره ثواب زيارت امام حسين( در روز عاشوراست ـ به دليل حضور عقبة ابن قيس بن سمعان و عدم سازگاري آنچه در رجال شيخ آمده با آنچه در اين روايت ذكر شده است و حضور صالح بن عقبه در اين طريق، ضعيف به نظر ميرسد.
اما در طريق دوم شيخ، حضور صالح بن عقبه ضرري نميرساند؛ زيرا روايت را صالح بن عقبه و سيف بن عميره با هم نقل كردهاند. بنابراين، در اين طريق اگر آنچه را درباره علقمه گفته شد، توثيق بدانيم و در صورت صحيح بودن طريق شيخ به محمد بن اسماعيل، اين طريق بياشكال خواهد بود.
بررسي نسخههاي زيارت عاشورا
در پايان اين مقاله، براي تكميل تحقيق خود، به بررسي چند مورد از نسخههاي زيارت عاشورا خواهم پرداخت. در بين بررسي نسخههاي زيارت عاشورا متوجه شدم كه برخي از آنها قسمتي از اين زيارت را به گونهاي ديگر نقل كردهاند. از همين روي، تصميم گرفتم اين نسخهها را بيشتر بررسي كرده تا به اين حقيقت پي ببرم كه آيا اين تغيير نشانه وقوع تحريفي در اين زيارت است يا اينکه به سبب تقيه انجام شده است. از اين روي، در ادامه به معرفي اين نسخهها و سپس به تحليلي مختصر دربارة آنها خواهم پرداخت. اصل اين نسخهها به پايان مقاله پيوست شده است.
1.. رجال النجاشي، ص۱۹۸، ش۵۲۵.
2.. برخي مثل آيةالله سبحاني او را توثيق كردهاند كه تفصيلش در مقاله گذشت.
3.. آيةالله خويي و علامه شوشتري اين را توثيق نميدانند.
4..آيةالله شبيري زنجاني نيز در پاسخ به سؤالي درباره سند زيارت عاشورا اين طريق را اثبات کرده و درباره طرق ديگر يچزي نگفتهاند. (ر.ک: فصلنامه سفينه، سال چهارم، ش۱۴)