الدر المنثور در سبب نزول اين آيه که علامه طباطبايي نيز آن را نقل کرده است، معناي روايات شيعي را آشکارتر ميسازد. سيوطي در اين باره از ابن عباس نقل ميکند که چند تن از صحابه، پس از امر به انفاق در راه خدا، نزد رسول خدا صلی الله علیه و آله آمده، عرضه داشتند که ما نميدانيم اين نفقه اى که مأمور شده ايم از اموالمان در راه خدا بدهيم يچست؟ ما بايد چه يچزي انفاق نماييم؟ خداى تعالى اين آيه را نازل کرد: (وَ يسْئَلُونَک ما ذا ينْفِقُونَ قُلِ الْعَفْوَ( . پيش از نزول اين آيه، برخي از مسلمانان تا بدان حد انفاق مى کردند که حتى مختصرى که صدقه دهند و مالى که غذايى براى خود فراهم کنند، برايشان نمى ماند. ۱
با توجه به نقل سيوطي، ميتوان روايات شيعي را ـ که حد انفاق را اعتدال و ميانه دانستهاند ـ بيش از گذشته درک کرد. در اين احاديث، مورد خاصي براي انفاق تعيين نشده، بلکه سخن از گستره و کيفيت آن است که سطح انفاق بايد آن گونه باشد که در توان فرد بوده، نه کم و نه زياد باشد.
دانسته است که برخي احاديث روايت شده از ائمه علیهم السلام در تخطئه، نقد و گاه ردّ منقولات و باورهاي عامه مسلمانان عصر خود، يعني اهلسنّت، است. بيترديد، جستجو براي يافتن اين قبيل روايات و باورهاي مستند به احاديث اهلسنّت، مسير فهم بهتر و درک عميقتر احاديث ائمه طاهرين علیهم السلام را هموار ميسازد.
به عنوان نمونه، در تفسير العياشي آمده است که از يکى از دو امام باقر و يا صادق علیه السلام سؤال شد که چگونه خداوند متعال حضرت آدم علیه السلام را به فراموشى مؤاخذه کرد؛ حال آنکه فراموشى گناه انگاشته نميشود؟ امام علیه السلام در پاسخ فرمود:
آدم فراموش نکرد، و چگونه فراموش کرد، در حالي که ابليس او را متذکّر شده و گفت: پروردگارتان شما را از اين درخت نهى نکرده، مگر براى اينکه دو فرشته و جاودان در بهشت نشويد؟ ۲
علامه طباطبايي، پس از نقل حديث فوق مينويسد:
سؤال راوي از امام علیه السلام مطابق با ديدگاه کسى است که نسيان در آيه را به معناى حقيقي آن ميداند.
ايشان، در ادامه، با نقل حديثي از الدر المنثور نشان ميدهد که در روايتي ديدگاه مذکور از ابن عباس نقل شده است. ۳
به عنوان نمونه، از امام صادق علیه السلام روايتي نقل شده است که آن حضرت فقيهاني را که گفتنِ (بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ( را بدعت قلمداد مينمودند، لعن نموده است:
اين مردم را چه ميشود؟ خدا آنان را بکشد! به بزرگترين آيه از آيات خدا پرداخته و پنداشتند که گفتن آن آيه بدعت است. ۴
1.. الدر المنثور، ج۱، ص۲۵۳؛ الميزان، ج۲، ص۲۰۰ و ۲۰۱.
2.. تفسير العياشي، ج۲، ص۹، ح ۹.
3.. الميزان، ج۱۴، ص۲۲۷ و ۲۲۸. براي روايت ابن عباس ر.ك: الدر المنثور، ج۴، ص۳۰۹.
4.. مجمع البيان، ج۱، ص۵۰؛ البرهان، ج۱، ص۹۹، ح ۲۴۷؛ تفسير الصافي، ج۱، ص۸۲؛ الميزان، ج۱، ص۲۲. سيد عبدالأعلي موسوي سبزواري اين حديث را از امام رضا علیه السلام نقل کرده است (مواهب الرحمن، ج۱، ص۲۰).