محصّلي نداشته و روايات، تنها ابزار درک معاني و معارف قرآن هستند. هم در ميان اهلسنّت و هم در بين شيعه، گرايش افراطي و اخباريگري به تفسير مأثور وجود داشته است. ۱ برخي نيز روي آوردن به سنت را در صورت ناتواني از تفسير آيات به کمک خود قرآن لازم دانسته و به آن توصيه ميکنند. ۲
در مقام عمل نيز برخي مفسّران در تفاسير خود بر قرآن کريم، همچون سيد هاشم بحراني در تفسير البرهان في تفسير القرآن، تنها به ذکر احاديث در ذيل آيات بسنده کردهاند. در مورد گروهي ديگر از مفسّران، مانند طبري از ميان عالمان اهلسنّت و فيض کاشاني از شيعه ميتوان اشاره کرد که روايات، بيشترين مستندات آنها در تفسير آيات قرآن کريم است. برخي نيز چون شيخ طوسي و طبرسي، از ميان شيعيان و فخر رازي، ابن کثير دمشقي و آلوسي، از اهلسنّت، به موازات بحثهاي ادبي و تاريخي و استناد به آيات ديگرِ قرآن، از احاديث نيز استمداد جستهاند.
در اين ميان، گروهي از مفسّران شيعي را ـ که در ادامه بحث به بزرگاني از ايشان اشاره خواهد شد ـ ميتوان يافت که در نقل احاديث، افزون بر مراجعه به منابع حديثي شيعه، از جوامع روايي اهلسنّت نيز بهره بردهاند. نکتهاي که در اين ميان بسيار حايز اهميت است، رويکرد اين قبيل انديشمندان به روايات تفسيري اهلسنّت و حوزههاي بهرهگيري از اين روايات است. نقل روايات از منابع حديثي اهلسنّت، علاوه بر آنکه در واگويي معاني آيات مفيد و مؤثر است، فوايد و کارکردهاي ديگري نيز دارد که در اين بخش از اين کارکردها سخن به ميان خواهد آمد.
اما موضوع مهم و اساسي در بهرهمندي از روايات نبوي منقول از طرق اهلسنّت، امکان و به ديگر سخن، جواز بهرهگيري از آن است. در يک نگاه کلي اين پرسش مطرح ميگردد که آيا ميتوان از روايات نبوي منقول در منابع حديثي اهلسنّت بهره جست؟
از «روايات» ائمه علیهم السلام ميتوان به عنوان دليل عمده آن ياد کرد. بررسي و کند وکاو روايات نشان از آن دارد که موضوع امکان و جواز نقل روايات نبوي از طريق راويان اهلسنّت پيشينهاي طولاني داشته، حتي در عصر ائمه علیهم السلام نيز مورد سؤال اذهان شيعيان بوده است.
يعقوب بن يزيد از زياد قندي و او از هشام بن سالم نقل کند که به امام صادق علیه السلام عرضه داشتم که فدايت شوم! آيا احاديث صحيحي از رسول خدا نزد عامه موجود است؟! امام علیه السلام در پاسخ فرمود: بلي، رسول خدا بخشيد و بخشيد و بخشيد، [اما] پناهگاههاي علم و سخنِ آخرِ ميانِ مردمْ نزد ماست. ۳
روايت ديگري نظير اين حديث را محمد بن مسلم از امام صادق علیه السلام نقل ميکند:
1.. زبدة البيان في أحکام القرآن؛ نور البراهين في أخبار السادة الطاهرين، ج۱، ص۱۸۲؛ تفسير الصافي، ج۱، ص۳۵؛ مقدمة جامع التفاسير، ص۹۳.
2.. تفسير القرآن العظيم، ج۱، ص۴.
3.. بصائر الدرجات، ص۳۸۳، ح ۲. شيخ مفيد اين روايت را به نقل از يعقوب بن يزيد و محمد بن عيسي بن عبيد يقطيني از زياد بن مروان قندي نقل ميکند ( الإختصاص، ص۳۰۸).