على رسول اللّه آية من القرآن فى ليل و لا نهار و لا سهل و لا جبل و لا سماء و لا أرض و لا دنيا و لا آخرة و لا جنة و لا نار و لا ضياء و لا ظلمة، إلا أقرانيها و أملاها عليّ فكتبتها بخطّي و علّمني تأويلها و تفسيرها و ناسخها و منسوخها و محكمها و متشابها و خاصها و عامّها و كيف نزلت و اين نزلت و فيمن نزلت إلى يوم القيامه. و دعا اللّه لي أن يعطيني فهمها و حفظها.
فما نسيت آية من كتاب اللّه منذ حفظتها و لا علماً أملاه عليّ منذ دعا اللّه لي بما دعاه و ما ترك شيئاً علّمه اللّه من حلال و لا حرام و لا أمر و لا نهي أو طاعة أو معصية كان أو يكون إلى يوم القيامة و لا كتاب منزل على أحد قبله فى أمر بطاعة أو نهى عن معصية إلاّ علمنيه و حفظته فلم أنس منه حرفاً واحداً...؛ ۱
۰.و امّا من هر چه از خاطرم مى گذشت مى پرسيدم و حفظ مى كردم... و من هر روز يك بار و هر شب يك بار، خدمت پيامبر مى رسيدم و او مرا به خلوت خويش راه مى داد و هر جا مى رفت، من با او بودم. و اصحاب پيامبر مى دانند كه حضرت پيامبر با ديگرى چنين نبود و چه بسا پيامبر نزد من مى آمد و بيشتر در منزلم بود و هر زمان كه خدمت پيامبر در بعضى از منزلهايش مى رسيدم، با من خلوت مى كرد و دستور مى داد كه زنهايش بروند تا تنها خودش با من باشد، ولى آن زمان كه براى خلوت با من به خانه ام مى آمدند فاطمه(س) و فرزندانم همه حضور داشتند.
و چنين بود كه هر زمان از پيامبر مى پرسيدم، جواب مى داد و هر زمان كه ساكت مى شدم و يا سؤالهايم تمام مى شد، او خود آغاز به سخن مى كرد. در نتيجه، هيچ آيه اى از قرآن در روز و يا شب، در دشت و يا كوه، در آسمان و يا زمين، در دنيا و يا آخرت، در بهشت و يا جهنم، در روشنايى و يا تاريكى نازل نشد، جز آنكه پيامبر آن را برايم خواند و املا كرد و من آن را با خط خويش نوشتم
1.تمام نهج البلاغه، ص ۵۷۶، كلام ۴۲.