البتّه بر مبناى عالمان و فقيهان شيعه، نه بر مبناى حضرت آيةاللّه خويى - قدس سرّه - ،و به عبارت ديگر، بر مبناى حجيت خبر موثوق به، نه بر مبناى حجيت تنها خبر ثقه.
بنابراين، بحث از تك تك اين روايات را تا زمانى ديگر مى گذاريم و تنها در پايان حاشيه اوّل مطرح مى كنيم كه چرا نويسنده محترم بازگو نمى كند كه اين روايات بر مبناى ايشان ضعيف است، ولى بر مبناى اكثريت قريب به اتفاق -كه معتقد به حجيت خبر موثوق به هستند اعتبار كافى را دارد.
آيا حق داريم كه بگوييم در كنار مبناى خودتان مبناى اكثريت قريب به اتفاق عالمان شيعه را مطرح سازيد و حدّاقل مبناى آنان را به عنوان احتمال ذكر كنيد تا روشن شود كه چرا شأن والاى اين راوى بزرگ مورد تسالم اصحاب است.
عرض دين بر امام (ع) و تأييد بلند امام (ع)
كسانى دين حق را از امام جويا شده اند، ولى از اينان جلوتر آنانند -كه دين حق را كه از امام آموخته اند بر او عرض مى كنند و از امام(ع) تأييد مى گيرند.
در بحارالأنوار، ج ۶۹، بابى در اين خصوص باز شده و رواياتى در اين باب آمده است.
در عرض دين بر امام، روايتى بالاتر از عرض دين حمران بن اعين نداريم. حتماً شخصيت حمران بن اعين بر نويسنده محترم پوشيده نيست و ديگر در اين شخصيت بزرگ و مقبول هيچ شبهه اى ندارند و نيازى نيست كه ما در اينجا شخصيت حمران را به تصوير بكشيم.
هم اكنون با اين توجه مى گوييم كه حضرت عبدالعظيم حسنى(ع) در عرض دين بر امام خويش گوى سبقت حتى از حمران بن اعين برده است. وى با تفصيل بيشتر دين خويش را بر امام عرضه كرده است و تأييدى مشابه، بلكه كامل تر از تأييدى كه براى حمران آمده درحق حضرت عبدالعظيم داريم. روايت عرض دين حمران و عرض دين حضرت عبدالعظيم(ع) را در مقاله «آفتاب رى» آورده ايم.