هيچ يك از اين روايات، از اعتبار كافى برخوردار نيست و اعتماد بدانها دشوار است؛ زيرا حديث ابو حماد رازى، علاوه بر جهالت شخص وى، در هيچ منبع حديثى معتبرى با ذكر سند نقل نشده است، و حديث فضيلت زيارت آن حضرت را يك «راوى مجهول» روايت كرده است. البته روايت ديگرى از حضرت رضا(ع) نيز منقول است كه «من زار قبره وجبت له الجنه» ۱ ؛ولى محققان، اين روايت را نيز نپذيرفته اند.
علامه شوشترى آن را مربوط به زيارت حضرت معصومه مى داند كه راوى در نقل آن به اشتباه افتاده است. ۲ و مامقانى آن را اشتباه غريب خوانده است ۳ و آيةاللّه خويى با اشاره به اين گونه روايت و مناقشه در آنها مى گويد:
با اين روايات ضعيف نمى توان جلالت مقام عبدالعظيم را به اثبات رساند.
البته ايشان اين موضوع را بى نياز از استدلال دانسته اند. ۴
بر كتيبه در ضريح آن حضرت هم از حضرت رضا(ع) نقل شده است كه: «من لم يقدر على زيارتى فليزر اخى عبدالعظيم الحسنى بالراى»، ولى حضرت آقاى استادى با تتبع خود نتوانسته است، اين نقل را در «هيچ كتاب حديثى» پيدا كند! مگر در كتاب نورالافاق (تأليف ۱۳۴۳) كه آن را «كتاب بى اعتبارى» مى خواند! ۵
با اين حساب، معلوم نيست كه چرا مجلسى اوّل، روايت ثواب زيارت عبدالعظيم را با وجود جهالت راوى آن، «كالصحيح» دانسته است؟! ۶ و چرا محدث قمّى در مفاتيح الجنان آورده است كه ابن بابويه و ابن قولويه «به سند معتبر» روايت كرده اند كه مردى از اهل رى به خدمت امام على نقى(ع) رفت و...؟ زيرا هرچند رجال حديث مزبور، تا «مردى» كه خدمت امام رسيده و سخن امام را بدون واسطه نقل مى كند، معتبراند، ولى اين اعتبار، با وجود جهالت آخرين راوى ( مردى از رى) چه سودى دارد؟
1.رسائل شهيد ثانى، ج ۲، ص ۱۰۴۶.
2.قاموس الرجال، ج ۶، ص ۱۹۳.
3.تنقيح المقال، ج ۳، ص ۱۵۷.
4.معجم الرجال، ج ۱۰، ص ۴۹.
5.سى مقاله، ۶۵ و ۵۱.
6.لوامع، ج ۶، ص ۴۵۲.