علوم حديث 15 - صفحه 9

۶.ابن فهد حلّى (م۸۴۱ق) در كتاب «المهذّب البارع» چنين آورده است:و ممّا ورد فى فضله و يعضد ما قلناه, ما حدّثنى به المولى السيد المرتضى العلاّمة بهاء الدين على بن عبدالحميد النسّابة ـ دامت فضائله ـ, ما رواه بإسناده إلى المعلّى بن خُنيس عن الصادق(ع): إنّ يوم النوروز, هواليوم الّذى أخذ فيه النّبى(ص) لأميرالمؤمنين(ع) العهد بغديرخم, فأقرّوا له بالولاية, فطوبى لمن ثبت عليها والويل لمن نكثها, وهو اليوم الّذى وَجَّه فيه رسول اللّه(ص) عليّاً(ع) إلى وادى الجن, فأخذ عليهم العهود والمواثيق. وهو اليوم الذى ظفر فيه بأهل النَّهروان, و قتل ذَا الثَدْية. وهو اليوم الذى يظهر فيه قائمنا أهل البيت وولاة الأمر و يظفّره اللّه تعالى بالدجّال, فيصلبه على كناسة الكوفة. و ما من يوم نوروز إلاّ و نحن نتوقّع فيه الفرج; لأنه من أيّامنا حفظه الفرس وضيَّعتموه. ثم إنَّ نبيّاً من أنبياء بنى إسرائيل سأل رَبَّه اَنْ يُحييَ القوم الّذين خرجوا من ديارهم وهم اُلوف حذر الموت فأماتهم اللّه تعالى, فأوحى إليه أنْ «صُبِّ عليهم الماء فى مضاجعهم», فصَبَّ عليهم الماء فى هذا اليوم, فعاشوا وهم ثلاثون ألفاً, فصار صبُّ الماء فى يوم النيروز سنّة ماضيةً لايعرف سببها إلاّ الراسخون فى العلم. وهم أوّل يوم ٍ من سنة الفرس.
قال المعلّى: وأ َملى عليّ ذلك, فكتبته من إملائه. ۱

۰.از آنچه در فضليت نوروزْ روايت شده و گفته ما را تأييد مى كند, حديثى است
  كه علامه سيد بهاءالدين على بن عبد الحميد، با سند خود از مُعلّى بن خُنيس نقل كرده است كه: روز نوروز, همان روز است كه پيامبر(ص) در غديرخم براى اميرالمؤمنين(ع) بيعت گرفت و مسلمانان به ولايت وى اقرار كردند. خوشا به حال آنان كه به اين بيعت, استوار ماندند و واى بر آنان كه آن را شكستند. و اين, همان روزى است كه پيامبر(ص) على(ع) را به منطقه جنّيان روانه ساخت و از آنان عهد و پيمان گرفت. و همان روز است كه على(ع) بر نهروانيان پيروز شد و ذوالثديه (صاحب پستان) را به قتل رساند. و همان روز است كه قائم ما و صاحبان حكومت, ظهور مى كنند و خداوند, او را بر دجّالْ پيروز مى گرداند و دجّال را در زباله دان كوفه به دار مى آويزد. ما در هر نوروز, اميد فرج داريم; چرا كه نوروز, از ايّام ماست كه پارسيانْ آن را پاس داشتند و شما آن را تباه نموديد.
همچنين پيامبرى از پيامبران بنى اسرائيل, از خداوند خواست كه گروهى چند هزار نفره را كه از بيم مرگ, ديار خويش را ترك گفتند و گرفتار مرگ شدند, زنده سازد. خداوند, بر آن پيامبر, وحى فرستاد كه بر محل گورستان آنان آب بپاشد. پيامبر در روز نوروز, چنين كرد. سپس زنده شدند و تعدادشان سى هزار نفر بود. از همين روز, پاشيدن آب در نوروز, سنّتى ديرينه شد كه سبب آن را جز آنان كه دانشى پايدار دارند, ندانند و همان, آغاز سال پارسيان است.
معلّى گويد: امام صادق(ع) اين سخنان را بر من املا كرد و من نوشتم.

1. المهذّب البارع, ج۱, ص۱۹۴ـ۱۹۵.

صفحه از 236