بازشناخت ديدگاه اخباريان
قبل از بررسى دلايل ديدگاه دوم, مناسب است به بررسى انتساب اين نظريه به اخباريان بپردازيم. به نظر مى رسد درباره اين كه مقصود نهايى اخبارى ها از طرح چنين نظريه اى چيست, سه نگرش ارائه شده است:
الف) براساس آنچه در كتب اصولى رايج در حوزه آمده است, به استثناى پاره اى از موارد, قول به عدم حجيّت ظواهر به تمام اخبارى ها نسبت داده شده و از اين رو, پس از نقل ادلّه ايشان, به نقد آنها پرداخته شده است. ۱
ب) برخى بر تبرئه تمامْ عيار همه اخباريان نظر داده اند. ايشان معتقدند كه نزاع بين اخبارى و اصولى, لفظى است; يعنى به واقع, هر دو مسلك بر اصل جايگاه سنّت در حكومت تفسيرى بر قرآنْ تأكيد دارند; امّا از فهم مقصود يكديگر عاجز مانده, به نزاع برخاسته اند. ۲ آنچه اخبارى مى گويد, اين است: «عمل به ظواهر قرآن, مشروط است به مراجعه به اهل بيت(ع) به عنوان مفسّران واقعى قرآن». اين, درست همان چيزى است كه اصوليان بر آن پاى مى فشرند.
استاد محمد هادى معرفت در كتاب «التفسير و المفسرون», پس از يادكرد عبارات چهره هاى طراز اوّل اخباريان مى نويسد:
ببينيد كه محدّث بحرانى, پيشواى محدّثان و پرچمدار اخباريان در دوره هاى اخير, با شيخ الطائفه و سرآمدِ اصوليان, شيخ طوسى, در تفسيم بندى معانى قرآن به چهار دسته, يكصدا شده است. با وجود اين, چه انگيزه اى است كه ما بين دو طايفه از اماميه, قائل به افتراق و جدايى باشيم؟ ۳
در اين جا مناسب است بپرسيم اگر واقعاً نزاع بين اين دو طايفه, لفظى است و اخباريان, همچون اصوليان, عمل به ظواهر را منوط به مراجعه به سنّت دانسته اند, چرا بين كتاب و سنّتْ فرق مى گذارند, در حالى كه سنّت از نظر ملاك مراجعه, يعنى برخوردارى از محكم و متشابه, ناسخ و منسوخ, عام و خاص, مطلق و مقيد و…, با قرآن برابر است؟ ۴
ج) برخى بر اين باورند كه مى بايد بين اخباريانْ تفاوت قائل شد. برخى از ايشان, تندرو هستند (افراطيان) و برخى ديگر, كندرو هستند (تفريطى ها). انكار حجيّت ظواهر از طرف دسته نخستْ ادّعا شده; امّا دسته دوم, همان نظر اصولى ها را پذيرفته اند. مرحوم محدّث بحرانى كه از او به عنوان سرآمدِ اخبارى ها در دوران متأخّر ياد مى شود, خود به اين تقسيم بندى معترف است. او مى گويد:
أمّا الأخباريون فالذى وقفنا عليه من كلام متأخّريهم ما بين افراط و تفريط, فمنهم من منع فهم شىء منه (القرآن) مطلقاً فى مثل «قل هو اللّه أحد» الاّ بتفسير من أصحاب الأئمة, ومنهم من جوّز ذلك. ۵
نويسنده كتاب «مصادر الاستنباط بين الأصوليين والأخباريّين» نيز مى نويسد:
هكذا يظهر ممّا تقدّم أنّ الأخباريين قد انقسموا فى خصوص هذه المسئلة الى فريقين: فريق يجيز العمل بالظاهر وفريق لايجيز العمل. ۶
منوط داشتنِ عمل به ظواهر قرآن به (سماع عن الصادقين(ع)) كه در بيان محدّث استرآبادى آمده است, ۷ همان چيزى است كه اصوليان نيز بدان باور دارند; لذا قبل از فحص از قرينه در كتاب و سنّت, عمل به ظواهر را ممنوع مى دانند.
در مقابل, مذاكره محدّث بحرانى با يكى از اخباريان افراطى, نمونه اى از نظريه افراطى (انكار ظواهر قرآن) است. مرحوم سيد نعمة اللّه جزايرى آورده است:
من در مسجد جامع شيراز, شاهد مناظره استاد خود, محدّث بحرانى با نويسنده «جوامع الكلم» بودم, تا آن كه محدّث بحرانى پرسيد: «نظرت درباره معناى آيـه ”قل هو اللّه أحد“ چيست؟ آيـا فهـم معنـاى اين آيـه را هـم محتاج سنّت مى دانى؟». نويسنده «جوامع الكلم» گفت: آرى! زيرا معناى احديت و فرق آن را با واحديت, نمى دانيم. ۸
با توجّه به گواهى خود اخباريان و با عنايت به عباراتى كه از ايشان نقل شده است,
تبرئه كامل ايشان و نيز لفظى دانستن نزاع بين اصوليان و اخباريان, امرى نادرست مى نمايد; ضمن آن كه معترفيم تندروان اخباريان, جمع اندكى از ايشان اند و دامن چهره هاى برجسته و پخته ايشان از ادّعاى انكار حجيّت ظواهر قرآن, مبرّاست.
1. ر.ك: كفاية الأصول, ج۲, ص۵۹; قوانين الأصول, ابوالقاسم القمى, ص۳۹۳.
2. به عنوان نمونه, ر. ك: الأصول العامة, محمدتقى الحكيم.
3. التفسير والمفسّرون, ج۱, ص۹۴ .
4. سيد صدر, شارح «الوافية» كه خود از اخباريان است, در پاسخ به اين اشكال مى گويد: «اگر ما بوديم و قرآن و سنّت, مى بايست به ظاهر هيچ يك عمل نمى كرديم; امّا دليل بر حجّيت ظواهر سنّت ـ كه به دست ما رسيده ـ هست; در حالى كه ظواهر قرآن, همچنان در بوته ابهام مانده است». (ر.ك: فرائدالأصول, ج۲, ص۶۳)
5. الحدائق الناضرة, يوسف البحرانى, ج۱, ص۲۷.
6. مصادر الاستنباط عند الأصوليين و الأخباريين, ص۸۵.
7. عبارت ايشان چنين است: «انّه لا سبيل فيما لانعمله من الأحكام الشرعيه أصلية كانت أو فرعيّة الا السماع عن الصادقين». (الفوائد المدنية, ص۴۷)
8. منبع الحياة, السيد نعمة اللّه الجزائرى, ص۴۸.