علوم حديث 15 - صفحه 45

۱. قرآنْ محورى

به استناد مداركِ تاريخى موجود, ديدگاه قرآن محورى در قالب «كفانا كتاب اللّه», نخستين بار توسط خليفه دوم مطرح شده است. او اين نظريه را براى اوّلين بار در كنار بستر پيامبر(ص) بر زبان جارى كرد.
بخارى از ابن عباس نقل مى كند هنگامى كه رسول خدا در حال احتضار بود, مردانى از جمله عمر در منزل آن حضرت جمع بودند. پيامبر(ص) فرمود: «برايم قلم و دوات بياوريد تا مطلبى بنويسيم كه به كمك آن, پس از من هرگز گمراه نشويد». عمر مانع شد و   گفت: «حسبنا كتاب اللّه». ۱
اظهار چنين مطلبى در كنار بستر پيامبر(ص) كه از نگرانى در مورد نگارش نام پيشواى آينده مسلمانان ناشى شده, معلوم مى سازد كه آبشخور آن, ملاحظات سياسى است, نه مبانى علمى.
ميزان خسارت ناشى از حاكميّت ديدگاه قرآن محورى را وقتى در مى يابيم كه بدانيم منع از كتابتِ حديث در طول يك سده پس از رحلت پيامبر(ص), براساس ادّعاى كفايت قرآن, انجام گرفته است.
بارى! اگر قرآنْ بازگو كننده همه معارف و دانستنى هاى دينى است و خود به تنهايى قادر به ريشه كنى هر اختلافى است, چه نيازى به ثبت و نگارش حديث داريم؟!
وضع و جعل هزاران حديث, تحريف معنوى معارف قرآن, راهيابى اسرائيليات به روايات, وارونه ساختن ارزش هاى اخلاقى و شخصيت هاى دين و…, از جمله نتايج سوء چنين انديشه خامى بوده است.
ذهبى نقل مى كند كه ابوبكر, پس از وفات پيامبر اكرم, مردم را گرد آورد و گفت: «شما احاديثى از پيامبر نقل مى كنيد كه در آن, اختلاف نظر داريد و اين اختلاف در ميان مردمِ بعد از شما زيادتر خواهد شد. پس سخنى از رسول خدا نقل نكنيد و هركس از شما پرسيد, بگوييد: بين ما و شما كتاب خداست. پس حلال آن را حلال و حرام آن را حرام بشماريد». ۲
به استناد اين روايت, ابوبكر مدّعى است كه سنّت, نه تنها رافع اختلاف نيست, بلكه خود, زمينه ساز اختلاف است. تنها قرآن است كه مى تواند ريشه كن كننده اختلاف باشد. او به همين سبب, پانصد روايت مكتوبِ بازمانده از پيامبر(ص) را در ميان آتش سوزاند. ۳
  عبدالبر از قُرظة بن كعب نقل مى كند كه گفت:
عمر خواست ما را به سوى عراق روانه كند. خود نيز تا نقطه صرار, ما را همراهى كرد. در بين راه از ما سؤال كرد: «مى دانيد چرا شما را مشايعت كردم؟». گفتيم: «براى احترام و تكريم». گفت: علاوه بر اين, غرض ديگرى هم دارم و آن اين كه شما به ديارى مى رويد كه مردم آن, به قرآن, انس خاصّى دارند. همانند زنبوران كه در كندوى خويش دائم آواز مى خوانند, صداى تلاوت قرآن از خانه هاى ايشان بلند است. مانع ايشان نشويد. آنها را مشغول حديث نسازيد و روايتِ از پيامبر(ص) را به حداقل برسانيد. ۴
او با شعار «لاكتاب مع كتاب اللّه», دستور داد تا افرادى مانند: عبداللّه بن حذيفه, ابوذر, ابن مسعود, ابودردا و ابن مسعود انصارى, از مناطق مختلف كشور اسلامى, احضار و به جهت نقل و اشاعه حديث, سرزنش و حبس و تعزير شوند. ۵

1. صحيح البخارى, ج۲, ص۱۲۰ و ۱۳۶; صحيح مسلم, ج۵, ص۷۵. براى توضيح بيشتر, ر.ك: معالم المدرستين, ج۲, ص۴۳; تدوين السنة الشريفة, السيدمحمدرضا الحسينى الجلالى, ص۲۶۰.

2. أضواء على السنة المحمدية, محمود أبوريّة, ص۳.

3. تذكرة الحفّاظ, الذهبى, ج۱, ص۵.

4. المستدرك على الصحيحين, الحاكم النيشابورى, ج۱, ص۱۰۲.

5. علم حديث, ص۴۲.

صفحه از 236