علوم حديث 15 - صفحه 36

سنّت چيست؟

سنّت در لغت به معناى شيوه, سيره و طريقه است كه به طور يكسان بر شيوه درست و نادرستْ اطلاق مى گردد.
  سنّت در روايت معروف: «من سَنّ سنّة حسنة فله أجرها و أجر من عمل بها الى يوم القيامة…» ۱ و نيز در آيه شريف: «سنّة اللّه فى الذين خلوا من قبل و لن تجد لسنّة اللّه تبديلاً» ۲ به همين معناى لغوى آمده است; امّا در اصطلاح به «قول, فعل و تقرير پيامبر اسلام (ائمه/اصحاب)» اطلاق مى شود. ۳
برخى سنّت را مرادف با حديث مى دانند; ۴ امّا صبحى صالح معتقد است كه سنّت, در اصلْ مساوى با حديث نيست; چه, سنّت با توجّه به معناى لغوى, بر طريقه دينى اى كه پيامبر اكرم در سيره خويش در پيش داشته, اطلاق مى گردد; در حالى كه حديث به طور عام, قول و فعل نبى اكرم را شامل مى شود. ۵
با اين بيان, نسبت بين سنّت و حديث, عموم مطلق است و حديث, عام خواهد بود. عموميت حديث در مقايسه با سنّت, با در نظر گرفتن معناى لغوى سنّت, صحيح مى نمايد; امّا با توجّه به اين كه دامنه سنّتِ مصطلح, از طريقه عملى فراتر مى رود, امرى نادرست است; بلكه مى بايد سنّت را اعم از حديث دانست.
در اين كه سنّت در مرتبه نخستين به قول و فعل و تقرير پيامبر اكرم ناظر است, بين فريقين اختلافى نيست; امّا در اين كه دامنه آن پس از ايشان تا به كجاست, اختلاف فاحشى وجود دارد.
برخى انديشمندان اهل تسنّن, سنّت حكايت شده از خلفاى راشدين را حجّت مى دانند. مستند ايشان, روايتى است كه به پيامبر اكرم نسبت داده شده است كه فرمود:
عليكم بسنّتى و سنّة الخلفاء الراشدين المهدين من بعدى, حضّوا عليها بالنواجذ. ۶
  بر شما باد سنّت من و سنّت خلفاى راشدين; همانان كه هدايت يافته اند. بر اين سنّت, پاى فشريد.
برخى ديگر, با پيمودن راه افراط, با التزام به عدالت جميع صحابيان, سنّت ايشان را همپاى سنّت پيامبر اكرم, حجّت مى دانند و به عنوان منبع شريعت مى شناسند. ايشان به رواياتى همچون: «أصحابى كالنجوم بأيّهم اقتديتم اهتديتم» ۷ چنگ زده اند. در مقابل, دانشوران شيعه با مردود دانستن اين روايات (از نظر سند و دلالت) و تمسّك به شواهد تاريخى كه بر نفى عدالت جمعى از اصحاب تأكيد دارد, بر اين نظريه خطّ بطلان كشيده اند و در برابر, با استناد به ادلّه قرآنى (نظير آيه تطهير) و روايات نبوى (نظير حديث ثقلين), عصمت و همپايى اهل بيت(ع) را با قرآنْ ثابت نموده اند و سنّت حكايت شده از ايشان را حجّت دانسته اند.

1. فرائدالأصول, شيخ مرتضى انصارى, قم, انتشارات جامعه مدرسين, ج۱, ص۹.

2. احزاب, آيه ۶۲.

3. المعتبر, المحقّق الحلّى, ج۱, ص۲۸.

4. علم حديث, زين العابدين قربانى, ص۳۲.

5. أصول الحديث و مصطلحه, صبحى صالح, ص۶.

6. مسند أحمد بن حنبل, ج۴, ص۱۲۱.

7. براى اطّلاع از منابع اين دو روايت و نقد آنها, ر.ك: عبقات الأنوار, ميرحامد حسين هندى; معالم المدرستين, السيد مرتضى العسكرى, ج۲, ص۲۴۳; مع الصادقين, محمد تيجانى السماوى, ص۱۵ـ۱۶

صفحه از 236