حاصلْ آن كه:
۱. روايت هاى وارد شده در مخالفت با نوروز, به هيچ روى قابل تأييد و اعتبار نيستند.
۲. در روايت هاى موافق, به جهت شواهد و قرائن ياد شده, مى توان گفت كه اصل آيين نوروز, مورد امضا و تأييد است; گرچه خصوصيت هاى ياد شده در احاديث را نمى توان تأييد كرد.
۳. از آن رو كه نوروز در ميان ايرانيان در دوره اسلامى رايج بود و به عنوان سيره اى عمومى استمرار داشت, نمى توان طرد و ردع آن را از سوى شارع با قواعد كلّى يا ادلّه سست پذيرفت; بلكه ردع چنين سيره هايى نيازمند ادلّه خاص و قوى است.
۴. اگر بپذيريم كه ادلّه موافق و مخالف, هيچ كدام قابل اعتماد و تأييد نيست, اقتضاى قواعد عمومى دينى, عدم مخالفت با نوروز است. ۱
1. جهت آگاهى بيشتر, بنگريد به: بحارالأنوار, ج۵۹, ص۹۱ـ۱۴۳; زادالمعاد, ص۸۴۲ ـ۴۸۵; المهذّب البارع, ج۱; بلوغ الارب, ج۱, ص۳۴۸ـ۳۵۷; الخطط المقريزية, ج۱, ص۳۶۷ـ ۳۶۹; الآثار الباقية, ص۲۱ـ۲۳۳; رساله نوروزيه, سيد هاشـم نجفـى يـزدى ( يـزد: پاينـده); نوروز در تاريخ و دين, سيد عبدالرضا شهرستانى (نجف: مطبعة الآداب); النوروزه أثره فى الادب العربى, فؤاد عبدالمعطى الصياد (جامعة بيروت, ۱۹۷۲م); نوروز, تاريخچه و مرجع شناسى, پرويز اذكايى (وزارت فرهنگ و هنر, ۱۳۵۳); النوروز فى مصادر الفقه والحديث, مركز المعجم الفقهى (قم); نوروزگان, مرتضى هنرى (سازمان ميراث فرهنگى, ۱۳۷۷); «نوروز در فرهنگ شيعه», رسول جعفريان (نامه مفيد, ش۹, ص۲۰۱ـ۲۲۰); «نوروز در تاريخ و اسلام», سيد جواد مدرسى (نور علم, ش۲۰, ص۱۰۳ـ ۱۱۵); (عيد نـوروز و صبغه هـاى اسـلامى آن), ابراهيـم شكـورزاده (مجله دانشكده ادبيات و علوم انسانى دانشگاه مشهد, سـال ۱۵, ش۱و۲, ص۲۴۲ـ ۲۵۸); «نـوروز ايـرانى در تقـويـم اسـلامى», ابوالفضل نبئى (مجله دانشكده ادبيات و علوم انسانى دانشگاه مشهد, سال ۱۵, ش۴, ص۷۰۳ـ ۷۳۸).