علوم حديث 1 - صفحه 68

نكته سوم، ورود تعدادى حديث به كتب روايى پس از گذشت پنج يا شش قرن از تاريخ اسلام است. وقتى ملاحظه مى كنيم كه حديثى تا شش قرن در مصادر حديثى وجود ندارد و يكباره بدون اينكه اشاره به مصدر اصلى آن گردد، مورد استناد قرار مى گيرد، بى پايه بودن آن تا حدود زيادى مشخص مى گردد. البته اين مطلب كليّت ندارد و ممكن است گاهى مدارك و منابع در برخى دوره ها به خاطر شرايط سياسى حاكم بر آن زمان مفقود گرديده، سپس يافت شده باشد.
نكته مهم ديگر، مسأله تقطيع احاديث توسط محدثان بزرگ ما، بدون اشاره به كيفيّت آن تقطيع است. مثلاً سيد بن طاووس حديثى را كامل آورده، در حالى كه در كتاب ديگر، همان حديث به گونه اى تقطيع شده كه خواننده متوجه تقطيع نمى شود؛ وقتى ما اين احاديث را كنار هم قرار مى دهيم قسمتهاى حذف شده روشن مى شود. دريافت اين نكات، محققان را در شناخت بسيارى از واقعيّتها عميقاً يارى خواهد داد.

علوم حديث: از شما به خاطر حوصله اى كه نموديد و وقتى كه در اختيار ما قرار داديد، سپاسگزاريم.

محمدى رى شهرى: بنده هم متقابلاً تشكّر مى كنم و از خداوند منّان مى خواهم تا در نظام اسلامى به همه ما توفيق خدمت خالصانه و شايسته را در زمينه گسترش هر چه بيشتر فرهنگ اسلام ناب عنايت فرمايد.

صفحه از 188