899
شهادت‌نامه امام حسين عليه السلام2

سنّت‏ها و احكام را زير پا گذاشتند و پايه‏هاى ايمان را منهدم كردند و آيه‏هاى قرآن را تحريف كردند و در تجاوز و سركشى ، فرو رفتند .
پيامبر خدا صلى اللَّه عليه و آله ، داغدار خونِ تاوانْ نگرفته تو شد و كتاب خداى عزّوجلّ ، مهجور گشت و به حق ، خيانت شد ، هنگامى كه تو را مقهور سلطه خود كردند . با از دست رفتن تو ، تكبير و تهليل و حرام و حلال و تنزيل و تأويل [ قرآن ] ، از دست رفت و پس از تو ، تغيير و دگرگونى و كفر و معطّل گذاردن [ احكام الهى ] و هوس و گم‏راهى و فتنه و باطل ، آشكار شد .
خبررسان شهادتت ، با چشم اشكبار ، نزد قبر جدّت پيامبر صلى اللَّه عليه و آله ايستاد و گفت : «اى پيامبر خدا ! نوه و جوانت را كُشتند و حُرمت خاندانت را شكستند و پس از تو ، فرزندانت را به اسارت بردند و آنچه مى‏ترسيدى ، بر خاندان و خويشانت فرود آمد» ، و پيامبر صلى اللَّه عليه و آله ، دلش پريشان و ترسان و گريان شد و فرشتگان و پيامبران ، او را به شهادت تو ، تسليت دادند و مادرت زهرا ، به تو داغدار گشت .
فرشتگان مقرّب ، دسته دسته مى‏آمدند و مى‏رفتند و پدرت امير مؤمنان را تسليت مى‏دادند و در اَعلى عِلّيّين (بالاترين جايگاه قُرب بهشت) ، مجلس سوگوارىِ تو بر پا شد و حوريان بهشتى ، بر مصيبت تو ، به صورت خود زدند و آسمان و ساكنانش ، بهشت و خزانه‏دارانش ، كوه‏هاى گسترده و دامنه‏هايش ، زمين و كرانه‏هايش ، درياها و ماهيانش ، مكّه و پايه‏هاى آن (كعبه) ، بهشت و جوانانش ، كعبه و مقام [ ابراهيم ] ، و مشعر الحرام و حرم و غير حرم ، بر تو گريستند .
خدايا ! به احترام اين مكان والا ، بر محمّد و خاندان محمّد ، درود فرست و مرا در زمره آنان ، محشور كن و با شفاعت ايشان ، به بهشت در آور .
خدايا ! اى سريع‏ترينِ حسابرسان ، و نيز اى كريم‏ترينِ كريمان ، و حاكم‏ترينِ حاكمان ! به وسيله محمّد ، خاتم پيامبران و فرستاده‏ات به سوى همه جهانيان ، و همچنين به وسيله برادر و پسرعمويش كه مو از جبينش آويخته و علم به درونش ريخته ، دانشمند والامقام ، على امير مؤمنان ، و فاطمه ، سَرور زنان جهانيان ، و حسنِ پاك ، دستاويز پرهيزگاران ، و ابا عبد اللَّه الحسين ، بزرگوارترينِ شهيدان و فرزندان كشته شده و خاندان ستم‏ديده‏اش ، و على بن الحسين ، زيورِ پرستشگران ، و محمّد بن على ، قبله توبه‏كنندگان ، و جعفر بن محمّد ، راستگوترينِ راستگويان ، و موسى بن جعفر ، آشكار كننده برهان‏ها ، و على بن موسى ، ياور دين ، و محمّد بن على ، الگوى ره‏يافتگان ، و على بن محمّد ، زاهدترينِ زاهدان ، و حسن بن على ، وارث جانشينان ، و نيز به وسيله حجّت بر همه خلق ، به تو توسّل مى‏جويم كه بر محمّد و خاندان محمّد ، راستانِ نيكوكار و خاندان طاها و ياسين ، درود فرستى و مرا در قيامت ، از


شهادت‌نامه امام حسين عليه السلام2
898

رويارو شدند و تو ، پس از اندرز دادن و تأكيد حجّت‏هابراى ايشان ، با آنان جهاد كردى ، و آنان ، پيمان و بيعت با تو را شكستند و پروردگار و جدّت را خشمگين كردند و به جنگ ، آغازيدند ، و تو در برابر ضربِ نيزه و شمشير ، پايدارى كردى و لشكر فاجران را در هم شكستى و در غبار جنگ ، فرو رفتى و با شمشير ذو الفقار ، قهرمانانه جنگيدى ، گويى كه علىِ برگزيده ، تويى .
و هنگامى كه تو را استوارْدل و بدون ترس و واهمه ديدند ، نيرنگ‏هاى نابود كننده‏شان را بر تو بر افراشتند و با مكر و شرارت ، با تو جنگيدند و [ عمر بن سعد ]لعين ، سربازانش را فرمان داد تا تو را از آب و ورود به آن ، باز دارند و به كارزار با تو ، شتاب كردند و به جنگ با تو ، اقدام نمودند و تو را هدف تير و سنگ خود ، قرار دادند و دستِ نابودى به سوى تو گشودند و پيمان تو را رعايت ننمودند و كيفر كُشتن دوستان تو و غارت كاروان تو را ناديده گرفتند . تو در غبار [ جنگ ] ، پيش آمدى و آزارها را به جان خريدى و با شكيبايى‏ات ، فرشتگان آسمان‏ها را به شگفت آوردى .
دشمنانت ، از همه سو ، گِردت را فرا گرفتند و با زخم‏هاى كارى ، تو را زمين‏گير كردند و تو را از حركت كردن ، باز داشتند و ياورى براى تو نمانْد و تو براى رضاى خدا ، شكيبا بودى . از زنان و فرزندانت دفاع مى‏كردى تا آن كه تو را از اسبت ، به زير كشيدند و زخمى و خونين ، به زمين افتادى و اسب‏ها ، تو را زير سُم‏هايشان گرفتند و طاغيان ، با شمشيرهاى بُرّان ، بر سرت ريختند و عَرَق مرگ ، بر پيشانى‏ات نشست و چپ و راست پيكرت ، منقبض و منبسط مى‏شد و نيم‏نگاهى از زير چشم ، به چادرها و سَرايت داشتى و [ دردهايت ] تو را به خود ، نه فرزندان و خانواده‏ات ، مشغول كرد و اسبت به شتاب گريخت و با شيهه و زارى ، آهنگ خيمه‏هايت را كرد .
هنگامى كه زنان ، اسبت را خوار و پريشان ، و زين تو را بر آن ، واژگون ديدند ، از پرده بيرون آمدند ، موهايشان را پريشان كردند و بر گونه‏هاى خود زدند ، صورت‏هاى خود را گشودند و ناله ، سر دادند و پس از عزّت ، خوار شدند و به سوى قتلگاهت شتافتند .
و شمر ، بر سينه‏ات نشسته ، شمشيرش را در گودى گلويت فرو برد ، محاسن سپيدت را به دستش گرفت و با شمشير هندى خود ، تو را ذبح كرد . حواسّ تو ، آرام گرفت و نَفَس‏هايت ، آهسته گشت ، و سرت به بالاى نيزه رفت ، و خاندانت را مانند بندگان به اسارت گرفته ، غل و زنجير كرده‏اند و بر پشت شتران [ بدون جهاز ]نشاندند و آفتاب سوزان نيم‏روز ، چهره‏هايشان را سوزاند و در صحراها و دشت‏ها ، رانده شدند ، در حالى كه دست‏هايشان را به گردن ، بسته بودند و آنها را در بازارها مى‏چرخاندند .
پس واى بر عاصيان فاسق ! با كشتن تو ، اسلام را كُشتند و نماز و روزه را تعطيل كردند و

  • نام منبع :
    شهادت‌نامه امام حسين عليه السلام2
    سایر پدیدآورندگان :
    محمّد محمّدى رى‏شهرى، با همکارى: سیّد محمود طباطبایى نژاد و سیّد روح اللّٰه سیّدطبایى
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1391
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 119558
صفحه از 992
پرینت  ارسال به