897
شهادت‌نامه امام حسين عليه السلام2

كردى ، سنّت‏ها را پايه نهادى ، و فتنه‏ها را خاموش كردى ، و به رشد ، فرا خواندى ، و راه‏هاى استوار را روشن نمودى و در راه خدا ، آن گونه كه بايد ، جهاد كردى .
خدا را مطيع ، و جدّت محمّد صلى اللَّه عليه و آله را پيرو ، و پدرت را گوش به فرمان ، و به وصيّت برادرت ، شتابان بودى . پايه دين را برافرازنده ، و طغيان را براندازنده ، و طاغوت‏ها را كوبنده ، و امّت را نصيحت كننده بودى ، و در درياى مرگ ، شنا كننده ، با فاسقان ، رو در رو شونده ، حجّت‏هاى خدا را بر پا دارنده ، و اسلام و مسلمانان را مهربان ، و حق را ياور بودى . هنگام بلا ، شكيبا ، و دين را پاسدار ، و قلمرو آن را مرزبان ، و آيينش را پشتيبان بودى .
گِرد هدايت را گرفته و يارى‏اش مى‏كردى ، عدالت را گسترش داده ، منتشر مى‏كردى ، و دين را يارى و آشكار مى‏نمودى ، بيهوده‏كار را باز مى‏داشتى و نهى مى‏كردى ، و حقّ فرودست را از فرادست ، مى‏ستاندى ، و ميان نيرومند و ناتوان ، يكسان حكم مى‏راندى .
تو ، بهار يتيمان ، و دستاويز مردمان ، و عزّت اسلام ، و معدن احكام ، و هماره نعمت‏بخش ، و پوينده راه‏هاى جدّت و پدرت بودى ، و مانند برادرت در وصيّت [ به امامت ] ، به پيمان‏ها وفادار بودى ، و با خوى‏هاى پسنديده و كرامت آشكار ، شب‏زنده‏دار در دل تاريكى‏ها بودى . با روش‏هاى استوار و طبعى كريمانه و سابقه‏هايى سِتُرگ ، از تبارى شريف و خاندانى والا ، بلندمرتبه ، پُرفضيلت ، نيكوسرشت ، با بخشش‏هايى فراوان ، بردبار ، ره‏يافته ، بخشنده ، دانا ، باصلابت ، امام شهيد ، گريان و بازگردنده [ به خدا ] ، محبوب و باهيبت بودى .
تو فرزند پيامبر خدا صلى اللَّه عليه و آله ، و رهايى دهنده قرآن ، و بازوى مردمان ، و كوشنده در اطاعت فرمان ، و حافظ عهد و پيمان ، و كناره‏گير از راه‏هاى فاسقان ، و بذل كننده همه توان ، و طول دهنده ركوع و سجود بودى .
به دنيا ، بى‏رغبت بودى ، همچون بى‏رغبتى كوچ كننده از آن و در نگرنده به دنيا ، با چشم بيمناكان از آن . آرزوهايت از آن ، برچيده ، و همّتت از زيور آن ، چرخيده ، و نگاه‏هايت از زيبايى آن ، كنار كشيده ، و رغبتت به آخرت ، شناخته شده بود .
تا ستم ، دست خود را دراز كرد و ظلم ، نقاب خود را باز كرد و گم‏راهى ، پيروانش را فرا خواند ، در حالى كه تو در حرم جدّت [ مدينه ] ساكن بودى ، از ستمكاران ، جدا شدى و با خانه و محراب ، همنشين گشتى ، و از لذّت‏ها و شهوت‏ها ، بر كنار بودى . منكَر را با دل و زبانت ، به اندازه تاب و توانت ، انكار مى‏كردى و سپس ، علمت ، مقتضىِ انكار گشت و جهاد با كافران ، بر تو لازم شد و تو با فرزندان ، خاندان و پيروان و وابستگانت ، حركت كردى و حقيقت و برهان روشن را فراز آوردى و با حكمت و اندرز نيكو ، به سوى خدا ، فرا خواندى و به اجراى حدود شرعى و اطاعت از معبودِ هستى ، فرمان دادى و از پليدى‏ها و طغيان ، باز داشتى و آنان ، با ستم و تجاوز ، با تو


شهادت‌نامه امام حسين عليه السلام2
896

سلام بر سرهاى بُريده از بدن ! سلام بر شكيبا در راه خدا و به حساب او ! سلام بر مظلوم بى‏ياور !
سلام بر ساكن خاك پاك ! سلام بر داراى گنبد والا ! سلام بر آن كه [ خداى ]جليل ، او را پاك كرده ! سلام بر مايه افتخار جبرئيل ! سلام بر همبازى ميكائيل در گاهواره !
سلام بر كسى كه پيمانش را شكستند ! سلام بر كسى كه حُرمتش را هتك كردند ! سلام بر كسى كه خونش را ستمكارانه ريختند ! سلام بر شسته شده به خونِ زخم ! سلام بر نوشيده از كاسه نيزه‏ها ! سلام بر ستم‏ديده حق بُرده شده‏اى كه حقّش را حلال شمردند ! سلام بر مهجور شده ميان مردم ! سلام بر آن كه روستانشينان ، عهده‏دار به خاك سپردنش شدند ! سلام بر آن كه رگ قلبش بُريده شده ! سلام بر حمايتگر بدون ياور !
سلام بر موى سپيدِ خضاب شده [ با خون ] ! سلام بر گونه خاك آلوده ! سلام بر بدن برهنه شده ! سلام بر دندانِ با چوبْ نواخته شده ! سلام بر رگِ گردنِ بُريده ! سلام بر سرِ بالا رفته [ بر نيزه ] ! سلام بر پيكرهاى برهنه و خوراك گرگ‏هاى درنده بيابان شده و جايگاه آمد و شدِ ديگر حيوانات درنده گشته !
سلام بر تو - اى مولاى من - و بر فرشتگان صف كشيده در پيرامون قُبّه‏ات كه گرداگرد تربتت را گرفته‏اند ، در حياط تو طواف مى‏كنند و به زيارتت آمده‏اند ! سلام بر تو كه من ، آهنگ تو كرده‏ام و رستگارى نزد تو را اميد مى‏برم !
سلام بر تو ؛ سلام عارف به حُرمتت ، خالص در ولايتت ، تقرّبْ جوينده به خدا با محبّتت ، و بيزار از دشمنانت ! سلام كسى كه دلش به مصيبت تو ، زخم‏دار ، و اشكش به گاه ياد تو ، جارى است ! سلام فاجعه ديده اندوهگين ، سرگردان و در هم شكسته ! سلام كسى كه اگر با تو در طَف (كربلا) بود ، تو را با جانش از تيزىِ شمشيرها ، نگاه مى‏داشت و جانش را سپر تو مى‏نمود و پيش رويت مى‏جنگيد و بر سركشان بر تو ، يارى‏ات مى‏داد و تن و جان و مال و فرزندش را فدايت مى‏كرد ! جانش فداى جان تو و خاندانش سپرِ حفظ خاندان تو باد !
اكنون كه روزگار ، مرا عقب آورده و تقدير ، مرا از يارى تو باز داشته است و نبوده‏ام تا با جنگجويان با تو بجنگم و در برابر برافرازندگان پرچم دشمنى با تو ، بِايستم ، پس هر صبح و شام ، بر تو مى‏نالم و به جاى اشك ، از ديده ، خون مى‏افشانم ، از سرِ حسرت و تأسّف بر تو ، و دريغ و افسوس بر گرفتارى‏هايى كه به تو رسيده ، تا آن گاه كه از سوز مصيبتت و غم فقدانت بميرم .
گواهى مى‏دهم كه تو ، نماز را به جاى آوردى و زكات پرداختى ، و امر به معروف و نهى از تجاوز و زشتكارى كردى ، و خدا را پيروى كردى و سرپيچى ننمودى ، و به او و به ريسمانش چنگ زدى ، و او را خشنود ساختى ؛ و از او ترسيدى ، و او را در نظر داشتى ، و [ دعوت ] او را اجابت

  • نام منبع :
    شهادت‌نامه امام حسين عليه السلام2
    سایر پدیدآورندگان :
    محمّد محمّدى رى‏شهرى، با همکارى: سیّد محمود طباطبایى نژاد و سیّد روح اللّٰه سیّدطبایى
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1391
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 119557
صفحه از 992
پرینت  ارسال به