پيچيد، اسماء دختر عقيل بن ابى طالب با تعدادى از زنانشان، بيرون آمد تا به قبر پيامبر خدا صلى اللَّه عليه و آله رسيد و به آن پناه برد و پيش آن ، شيون سر داد . سپس رو به مهاجران و انصار كرد و سرود:
چه خواهيد گفت: اگر پيامبر صلى اللَّه عليه و آله به شمادر روز حساب - كه [در آن ،] فقط حرف راست شنيده مىشود - بگويد :
«خانوادهام را بىپناه گذاشتيد، يا نبوديد؟- و البته حقيقت، در نزد صاحب امر است - .
آنان را به دست ستمگران سپرديدو برايتان امروز، در پيشگاه خدا ، شفاعتِ پذيرفته شدهاى نيست .
در صبحگاه طَف، آن گاه كه در پيشگاه مرگ ، حاضر شدنداز هيچ يك از آنان، دفاع نشد».
ما زنان و مردان گريانى، به آن اندازه، تا آن روز، نديده بوديم.۱
۱۹۵۷.الإرشاد: اُمّ لقمان، دختر عقيل بن ابى طالب، وقتى خبر شهادت امام حسين عليه السلام را شنيد، ماتمزده بيرون آمد و خواهرانش: اُمّ هانى، اسماء، رَمْله و زينب، دختران عقيل بن ابى طالب - كه رحمت خدا بر آنان باد - با او بودند . او براى كشتگان طَف مىگريست و مىگفت:
به پيامبر صلى اللَّه عليه و آله چه خواهيد گفت ، اگر از شما بپرسد :«شما - اى واپسينْ امّت - ، چه كرديد
با نسل من و خانوادهام ، پس از از دست دادن منكه برخى از آنها اسيرند و برخى در خون غلتيدند؟
من برايتان خيرخواهى كردم و اين، پاداش من نبودكه با خويشانم، پس از من ، بدرفتارى كنيد» ؟۲
1.لَمّا أتى نَعيُ الحُسَينِ عليه السلام إلَى المَدينَةِ ، خَرَجَت أسماءُ بِنتُ عَقيلِ بنِ أبي طالِبٍ في جَماعَةٍ مِن نِسائِها حَتَّى انتَهَت إلى قَبرِ رَسولِ اللَّهِ صلى اللَّه عليه و آله ، فَلاذَت بِهِ ، وشَهِقَت عِندَهُ ، ثُمَّ التَفَتَت إلَى المُهاجِرينَ وَالأَنصارِ ، وهِيَ تَقولُ :
ماذا تَقولونَ إن قالَ النَّبِيُّ لَكُم
يَومَ الحِسابِ وصِدقُ القَولِ مَسموعُخَذَلتُم عِترَتي أو كُنتُم غُيَّباً
وَالحَقُّ عِندَ وَلِيِّ الأَمرِ مَجموعُأسلَمتُموهُم بِأَيدِي الظّالِمينَ فَما
مِنكُم لَهُ اليَومَ عِندَ اللَّهِ مَشفوعُما كانَ عِندَ غَداةِ الطَّفِّ إذ حَضَروا
تِلكَ المَنايا ولا عَنهُنَّ مَدفوعُ
فَما رَأَينا باكِياً ولا باكِيَةً أكثَرَ مِمّا رَأَينا ذلِكَ اليَومَ (الأمالى ، مفيد : ص ۳۱۹ ح ۵ ، الأمالى ، طوسى : ص ۸۹ ح ۱۳۹) .
2.خَرَجَت اُمُّ لُقمانَ بِنتُ عَقيلِ بنِ أبي طالِبٍ حينَ سَمِعَت نَعيَ الحُسَينِ عليه السلام حاسِرَةً ومَعَها أخَواتُها : اُمُّ هانِئٍ ، وأسماءُ ، ورَملَةُ ، وزَينَبُ بَناتُ عَقيلِ بنِ أبي طالِبٍ رَحمَةُ اللَّهِ عَلَيهِنَّ ، تَبكي قَتلاها بِالطَّفِّ ، وهِيَ تَقولُ :
ماذا تَقولونَ إذ قالَ النَّبِيُّ لَكُم
ماذا فَعَلتُم وأنتُم آخِرُ الاُمَمِبِعِترَتي وبِأَهلي بَعدَ مُفتَقَدي
مِنهُم اُسارى ومِنهُم ضُرِّجوا بِدَمِما كانَ هذا جَزائي إذ نَصَحتُ لَكُم
أن تُخلِفوني بِسوءٍ في ذَوي رَحِمي(الإرشاد : ج ۲ ص ۱۲۴ ، روضة الواعظين : ص ۲۱۲) .