... وقتى حسين عليه السلام از دنيا رفت ، از رَباب، خواستگارى شد و بر آن، پافشارى شد . گفت: «غير از پيامبر خدا صلى اللَّه عليه و آله ، پدرشوهرى انتخاب نمىكنم» و ازدواج نكرد. يك سال پس از آن زيست و زير سايه نرفت تا بيمار شد و افسرده، از دنيا رفت.۱
۱۹۳۹.الكامل فى التاريخ: همراه امام حسين عليه السلام ، همسرش رَباب، دختر امرؤ القيس و مادر دخترش سَكينه بود كه او را با كاروان اسيران به شام بردند. او به مدينه باز گشت و بزرگان قريش، از وى خواستگارى كردند . گفت: «من جز پيامبر خدا صلى اللَّه عليه و آله ، پدرشوهرى بر نمىگزينم» و به مدّت يك سال ماند و زير سقف خانهاى نرفت، تا اين كه بيمار شد و افسردهحال، از دنيا رفت.
گفتهاند: به مدّت يك سال در كنار قبر حسين عليه السلام ماند و [سپس] به مدينه باز گشت و با حالى اندوهگين، در گذشت.۲
۱۹۴۰.الكافى - به نقل از مَصقله طَحّان - : از امام صادق عليه السلام شنيدم كه مىفرمود: «وقتى حسين عليه السلام كشته شد، همسر كَلبىاش۳ برايش ماتم گرفت و گريست. [ديگر ]زنان و خادمان نيز گريستند تا اشكهايشان خشكيد. او (همسر امام حسين عليه السلام) در ميان آنان، كنيزى را ديد كه مىگريست و اشكش [هنوز ]جارى بود . وى را خواست و به او گفت: تو چه كردهاى كه از ميان ما، فقط اشك تو جارى است [و خشك نشده است]؟
كنيز ، پاسخ داد: من وقتى به رنج و زحمت مىافتم [و اشكم مىخشكد]، هَليم مىخورم.
او (همسر امام حسين عليه السلام) از آن پس ، دستور داد تا هليم درست كردند و خورد و نوشيد و به آنان نيز خوراند و نوشانْد و گفت: مىخواهيم بدين وسيله براى گريه بر حسين عليه السلام، نيرو بگيريم.
نيز به رَباب كَلبى، عطردانهايى۴ هديه شد تا با آنها براى ماتم حسين عليه السلام كمك شود. رَباب،
1.رَبابُ بِنتُ امرِئِ القَيسِ . . . الكَلبِيَّةُ ، وهِيَ الَّتي أقامَت عَلى قَبرِ الحُسَينِ عليه السلام حَولاً ، ثُمَّ قالَت :
إلَى الحَولِ ثُمَّ اسمُ السَّلامِ عَلَيكُما
ومَن يَبكِ حَولاً كامِلاً فَقَدِ اعتَذَرَ
... ولَمّا تُوُفِّيَ الحُسَينُ عليه السلام خُطِبَتِ الرَّبابُ واُلِحَّ عَلَيها ، فَقالَت : ما كُنتُ لِأَتَّخِذَ حَمواً بَعدَ رَسولِ اللَّهِ صلى اللَّه عليه و آله ، فَلَم تَزَوَّج ، وعاشَت بَعدَهُ سَنَةً لَم يُظِلَّها سَقفُ بَيتٍ ، حَتّى بُلِيَت وماتَت كَمَداً (تاريخ دمشق : ج ۶۹ ص ۱۲۰ ، البداية و النهاية : ج ۸ ص ۲۱۰) .
2.كانَ مَعَ الحُسَينِ عليه السلام امرَأَتُهُ الرَّبابُ بِنتُ امرِئِ القَيسِ ، وهِيَ اُمُّ ابنَتِهِ سُكَينَةَ ، وحُمِلَت إلَى الشّامِ فيمَن حُمِلَ مِن أهلِهِ ، ثُمَّ عادَت إلَى المَدينَةِ ، فَخَطَبَهَا الأَشرافُ مِن قُرَيشٍ .
فَقالَت : ما كُنتُ لِأَتَّخِذَ حَمواً بَعدَ رَسولِ اللَّهِ صلى اللَّه عليه و آله ، وبَقِيَت بَعدَهُ سَنَةً لَم يُظِلَّها سَقفُ بَيتٍ، حَتّى بُلِيَت وماتَت كَمَداً .
وقيلَ : إنَّها أقامَت عَلى قَبرِهِ سَنَةً ، وعادَت إلَى المَدينَةِ ، فَماتَت أسَفاً عَلَيهِ (الكامل فى التاريخ : ج ۲ ص ۵۷۹ ، جواهر المطالب : ج ۲ ص ۲۹۵) .
3.رَباب، دختر امرؤالقيْس بن عدى.
4.واژه «جُؤَن» در متن عربى ، به معناى عطردان است (ر . ك : الوافى : ج ۳ ص ۷۶۱، مرآة العقول : ج ۵ ص ۳۷۳) .