نبرد بود و مغلوب مردانى گشت كه او را احاطه كردند ! خداوند ، قاتل او هانى بن ثُبَيت حَضرَمى را لعنت كند !۱
۱۹۰۹.المناقب ، ابن شهرآشوب : حسين عليه السلام هر چه داشت، غارت شد ... . رُحَيل بن خَيثَمه جُعْفى و هانى بن شَبيب حَضرَمى و جَرير بن مسعود حَضرَمى ، كمان و لباسهاى قيمتى را برداشتند .۲
۱۹۱۰.الملهوف : عمر بن سعد ، در ميان يارانش فرياد زد: چه كسى حاضر است بر پشت حسين ، اسب بتازد؟
ده تن ، اعلام آمادگى كردند و آنان ، ... هانى بن ثُبَيت حَضرَمى و اُسَيد بن مالك - كه خداوند ، لعنتشان كند - ، بودند. آنان با سُمهاى نعلشده اسبانشان بر بدن حسين عليه السلام تاختند تا اين كه پشت و سينهاش را خُرد كردند ... .
مختار ، اينان را گرفت و دست و پاهايشان را با حلقههاى آهنى بست و بر پشتشان اسب تاخت تا هلاك شدند.۳
۶ / ۳۲
كور بدريخت
۱۹۱۱.تاريخ دمشق - به نقل از ابو نضر جَرمى - : مردى بدريخت و كور را ديدم . از او سبب كور شدنش را پرسيدم . گفت: من از اعضاى لشكر عمر بن سعد بودم . وقتى شب فرا رسيد، خوابيدم و پيامبر صلى اللَّه عليه و آله را در خواب ديدم كه در برابرش ، تَشتى از خون بود و پَرى خونآلود كه ياران عمر بن سعد را به نزد پيامبر صلى اللَّه عليه و آله مىآوردند و ايشان ، آن پَر را مىگرفت و با آن، در ميان دو چشم آنها، علامت مىكشيد . آن گاه مرا آوردند . گفتم : اى پيامبر خدا ! به خدا سوگند، نه شمشيرى زدم ، نه نيزهاى و نه تيرى.
فرمود: «آيا بر تعداد دشمنان ما نيفزودى ؟» . آن گاه ، انگشت اشاره و وسطىِ خود را در خون
1.السَّلامُ عَلى جَعفَرِ بنِ أميرِ المُؤمِنينَ الصّابِرِ بِنَفسِهِ مُحتَسِباً ، وَالنّائي عَنِ الأَوطانِ مُغتَرِباً ، المُستَسلِمِ لِلقِتالِ ، المُستَقدِمِ لِلنِّزالِ ، المَكثورِ بِالرِّجالِ ، لَعَنَ اللَّهُ قاتِلَهُ هانِئَ بنَ ثُبَيتٍ الحَضرَمِيَّ (المزار الكبير : ص ۴۸۹ ح ۸ ، الإقبال : ج ۳ ص ۷۴) .
2.سُلِبَ الحُسَينُ عليه السلام ما كانَ عَلَيهِ ، فَأَخَذَ ... القَوسَ وَالحُلَلَ الرُّحَيلُ بنُ خَيثَمَةَ الجُعِفيُّ ، وهانِئُ بنُ شَبيبٍ الحَضرَمِيُّ ، وجَريرُ بنُ مَسعودٍ الحَضرَمِيُّ (المناقب ، ابن شهرآشوب : ج ۴ ص ۱۱۱) .
3.نادى عُمَرُ بنُ سَعدٍ في أصحابِهِ : مَن يَنتَدِبُ لِلحُسَينِ فَيوطِئَ الخَيلَ ظَهرَهُ ؟ فَانتَدَبَ مِنهُم عَشَرَةٌ ، وهُم :... هانِىءَ بنُ ثُبَيتٍ الحَضرَمِيُّ واُسَيدُ بنُ مالِكٍ لَعَنَهُمُ اللَّهُ فَداسُوا الحُسَينَ عليه السلام بِحَوافِرِ خَيلِهِم ، حَتّى رَضّوا ظَهرَهُ وصَدرَهُ ... .
وهؤُلاءِ أخَذَهُمُ المُختارُ ، فَشَدَّ أيدِيَهُم وأرجُلَهُم بِسِكَكِ الحَديدِ ، وأوطَأَ الخَيلَ ظُهورَهُم حَتّى هَلَكوا (الملهوف : ص۱۸۲ ، مثير الأحزان : ص۷۸) .