705
شهادت‌نامه امام حسين عليه السلام2

۱۸۰۶.ذوب النُّضار - به نقل از امام صادق عليه السلام - : هيچ زن هاشمى‏اى سرمه به چشم نكشيد و مو رنگ نكرد و تا پنج سال در خانه هيچ هاشمى‏اى ، دودى [براى پختن غذا ]ديده نشد، تا اين كه عبيد اللَّه بن زياد - كه لعنت خدا بر او باد - كشته شد .۱

۱۸۰۷.ذوب النُّضار - به نقل از فاطمه دختر امير مؤمنان عليه السلام - : هيچ زنى از ما ، مو رنگ نكرد و در چشمش ميلِ سرمه نگرداند و شانه نزد، تا زمانى كه مختار ، سر عبيد اللَّه بن زياد را فرستاد .۲

۶ / ۳

عمر بن سعد

ابو حفص عمر بن سعد بن ابى وقّاص ، سركرده سپاه عبيد اللَّه بن زياد در رويارويى با امام حسين عليه السلام بوده است . در سال تولّد وى ، اختلاف است .۳ او در خانواده‏اى قُرَشى و نسبتاً مهم به دنيا آمد ؛۴ امّا از همان آغاز جوانى ، هواى رياست در سر داشت و پدرش را سزاوارترين كس به خلافت مى‏دانست .۵
ابن سعد ، مجرم شماره سوم فاجعه كربلا بود و فرماندهى عمليات را در كربلا به عهده داشت . وى به طمع مُلك رى ، فريفته وعده‏هاى دروغين ابن زياد شد و به جنايت‏هاى بزرگى دست يازيد كه ننگ آن براى هميشه ، دامنگير او و خانواده‏اش گشت .
عمر بن سعد - چنان كه امام حسين عليه السلام پيشگويى كرده بود - به خواسته خود ، يعنى حكومت بر مُلك رى نرسيد و ناكام در كوفه ماند ، تا آن كه در قيام مختار به كيفر دنيوى خود رسيد .
عمر بن سعد در قيام مختار ، به شدّت ، هراسان شد . از اين رو ، به وسيله عبد اللَّه بن جَعدة بن هُبَيره از مختار ، امان‏نامه گرفت ؛ امّا مختار ، امان‏نامه را ماهرانه و دوپهلو تنظيم نمود و در اوّلين فرصت ، بهانه‏اى به دست آورد و يكى از ياران خود را به نام ابو عمره ، براى دستگيرى او روانه كرد . ابو عمره نيز در درگيرى با عمر بن سعد ، او را با شمشير به قتل رساند و سرش را در لباسش

1.مَا اكتَحَلَت هاشِمِيَّةٌ وَلا اختَضَبَت ، ولا رُئِيَ في دارِ هاشِمِيٍّ دُخانٌ خَمسَ حِجَجٍ ، حَتّى‏ قُتِلَ عُبَيدُ اللَّهِ بنُ زِيادٍ لَعَنَهُ اللَّهُ (ذوب النضّار : ص ۱۴۴ ، بحار الأنوار : ج ۴۵ ص ۳۸۶) .

2.ما تَحَنَّأَت امرَأَةٌ مِنّا ولا أجالَت في عَينِها مِروَداً ولَا امتَشَطَت ، حَتّى‏ بَعَثَ المُختارُ رَأسَ عُبَيدِ اللَّهِ بنِ زِيادٍ (ذوب النضّار : ص ۱۴۴ ، بحار الأنوار : ج ۴۵ ص ۳۸۶) .

3.ر . ك : ص ۷۰۶ ح ۱۸۱۰.

4.او از ناحيه پدرش سعد بن ابى وقّاص ، به عبد مناف و از طرف مادرش ماريه دختر قيس بن معدى‏كَرِب ، به امرؤ القيس كِندى مى‏رسد (تاريخ دمشق : ج ۴۵ ص ۳۷ و ۴۰) .

5.تاريخ الطبرى : ج ۵ ص ۶۷ ؛ وقعة صفّين : ص ۵۳۸ .


شهادت‌نامه امام حسين عليه السلام2
704

عمر بن سعد، نزد امام زين العابدين عليه السلام آورده شد، ايشان به سجده افتاد و فرمود : «ستايش ، خدايى را كه انتقام مرا از دشمنانم گرفت! خدا به مختار ، جزاى خير بدهد!» .۱

۱۸۰۵.تاريخ اليعقوبى - پس از هلاكت عبيد اللَّه بن زياد به دست مختار در سال ۶۷ هجرى - : مختار ، سرِ عبيد اللَّه بن زياد را به وسيله مردى از خويشانش براى امام زين العابدين عليه السلام در مدينه فرستاد و به او گفت: بر درِ خانه على بن الحسين عليه السلام بِايست و هر گاه ديدى درهاى خانه باز و مردم وارد شدند، اين، همان زمانِ بار عام است . تو هم وارد شو .
فرستاده مختار به درِ خانه امام زين العابدين عليه السلام آمد و وقتى درها باز شدند و مردم براى غذا خوردن وارد شدند، او با صداى بلند اعلام كرد: اى اهل بيت نبوّت و مَعادن رسالت و مكان‏هاى فرود آمدن فرشتگان و جايگاه‏هاى نزول وحى! من فرستاده مختار بن ابى عبيد هستم. سرِ عبيد اللَّه بن زياد ، همراه من است .
در خانه‏هاى بنى هاشم ، هيچ زنى نبود ، مگر اين كه صدا به ناله بلند كرد. فرستاده مختار، وارد شد و سرِ عبيد اللَّه را بيرون آورد. وقتى امام زين العابدين عليه السلام آن را ديد، فرمود: «خداوند ، او را از رحمتش دور كند و به آتش ببرد!» .
برخى گفته‏اند: امام زين العابدين عليه السلام، از روزى كه پدرش كشته شد، هرگز خندان ديده نشد، مگر در آن روز. ايشان شترى داشت كه از شام ، ميوه مى‏آورد . وقتى سرِ عبيد اللَّه بن زياد آورده شد، دستور داد كه ميوه‏ها در ميان اهالى مدينه توزيع شوند و زنان خاندان پيامبر خدا صلى اللَّه عليه و آله ، شانه به سر زدند و مو رنگ كردند . از زمانى كه حسين بن على عليه السلام كشته شده بود، زنى شانه نزده و مو رنگ نكرده بود.۲

1.إنَّ عَلِيَّ بنَ الحُسَينِ عليه السلام لَمّا اُتِيَ بِرَأسِ عُبَيدِ اللَّهِ بنِ زِيادٍ ورَأسِ عُمَرَ بنِ سَعدٍ ، قالَ : فَخَرَّ ساجِداً ، وقالَ : الحَمدُ للَّهِ‏ِ الَّذي أدرَكَ لي ثاري مِن أعدائي ، وجَزَىَ اللَّهُ المُختارَ خَيراً (رجال الكشّى : ج ۱ ص ۳۴۱ ح ۲۰۳ ، رجال ابن داوود : ص ۲۷۷) .

2.وَجَّهَ [المُختارُ ]بِرَأسِ عُبَيدِ اللَّهِ بنِ زِيادٍ إلى‏ عَلِيِّ بنِ الحُسَينِ عليه السلام إلَى المَدينَةِ مَعَ رَجُلٍ مِن قَومِهِ ، وقالَ لَهُ : قِف بِبابِ عَلِيِّ بنِ الحُسَينِ عليه السلام ، فَإِذا رَأَيتَ أبوابَهُ قَد فُتِحَت ودَخَلَ النّاسُ ، فَذاكَ الوَقتُ الَّذي يوضَعُ فيهِ طَعامُهُ ، فَادخُل إلَيهِ . فَجاءَ الرَّسولُ إلى‏ بابِ عَلِيِّ بنِ الحُسَينِ عليه السلام ، فَلَمّا فُتِحَت أبوابُهُ ، ودَخَلَ النّاسُ لِلطَّعامِ ، نادى‏ بِأَعلى‏ صَوتِهِ : يا أهلَ بَيتِ النُّبُوَّةِ ، ومَعدِنَ الرِّسالَةِ ، ومَهبِطَ المَلائِكَةِ ، ومَنزِلَ الوَحيِ ! أنَا رَسولُ المُختارِ بنِ أبي عُبَيدٍ ، مَعي رَأسُ عُبَيدِ اللَّهِ بنِ زِيادٍ ، فَلَم تَبقَ في شَي‏ءٍ مِن دورِ بَني هاشِمٍ امرَأةٌ إلّا صَرَخَت ، ودَخَلَ الرَّسولُ ، فَأَخرَجَ الرَّأسَ ، فَلَمّا رَآهُ عَلِيُّ بنُ الحُسَينِ عليه السلام قالَ : أبعَدَهُ اللَّهُ إلَى النّارِ . ورَوى‏ بَعضُهُم : أنَّ عَلِيَّ بنَ الحُسَينِ عليه السلام لَم يُرَ ضاحِكاً يَوماً قَطُّ مُنذُ قُتِلَ أبوهُ ، إلّا في ذلِكَ اليَومِ ، وأنَّهُ كانَ لَهُ إبِلٌ تَحمِلُ الفاكِهَةَ مِنَ الشّامِ ، فَلَمّا اُتِيَ بِرَأسِ عُبَيدِ اللَّهِ بنِ زِيادٍ ، أمَرَ بِتِلكَ الفاكِهَةِ ، فَفُرِّقَت في أهلِ المَدينَةِ ، وَامتَشَطَت نِساءُ آلِ رَسولِ اللَّهِ صلى اللَّه عليه و آله وَاختَضَبنَ ، ومَا امتَشَطَتِ امرَأَةٌ ولَا اختَضَبَت مُنذُ قُتِلَ الحُسَينُ بنُ عَلِيٍّ عليه السلام (تاريخ اليعقوبى : ج ۲ ص ۲۵۹) .

  • نام منبع :
    شهادت‌نامه امام حسين عليه السلام2
    سایر پدیدآورندگان :
    محمّد محمّدى رى‏شهرى، با همکارى: سیّد محمود طباطبایى نژاد و سیّد روح اللّٰه سیّدطبایى
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1391
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 118809
صفحه از 992
پرینت  ارسال به