فصل پنجم : بازتاب حادثه كربلا در ميان غير مسلمانان
۵ / ۱
فرستاده پادشاه روم
۱۷۷۸.تذكرة الخواصّ - به نقل از عبيد بن عمير - : فرستاده قيصر ، نزد يزيد بود . به يزيد گفت: اين، سرِ كيست؟
يزيد گفت: سرِ حسين.
پرسيد: حسين كيست؟
گفت: پسر فاطمه.
پرسيد: فاطمه كيست؟
گفت: دختر محمّد .
او گفت: پيامبرتان؟!
گفت: آرى.
گفت: پدرش كه بود؟
گفت: على بن ابى طالب.
گفت: على بن ابى طالب كيست؟
گفت: پسر عموى پيامبرمان .
فرستاده قيصر گفت: به حقّ مسيح ، سوگند كه شما و دينتان بر حق نيستيد. ما در جزيرهاى ، دِيرى۱ داريم كه سُم الاغ آقايمان عيسى مسيح عليه السلام ، در آن ، نگهدارى مىشود و ما هر ساله از گوشه و كنار دنيا، در آن جا گرد مىآييم و برايش نذرهاى فراوان مىكنيم و بزرگش مىداريم ، همان گونه كه شما كعبهتان را بزرگ مىداريد. گواهى مىدهم كه شما باطليد .
آن گاه برخاست و ديگر پيش يزيد باز نگشت.۲
ر . ك : ص ۵۶۳ (بخش ششم/ فصل هفتم / احتجاج فرستاده پادشاه روم با يزيد).
1.دِير ، جاى سكونت روحانيان نصرانى (راهبان) است و كسى كه در آن ساكن شود يا آن را آباد كند، ديّار و ديرانى ناميده مىشود (تاج العروس : ج ۶ ص ۴۳۰ «دير») .
2.كانَ رَسولُ قَيصَرَ حاضِراً عِندَ يَزيدَ ، فَقالَ لِيَزيدَ : هذَا رَأسُ مَن ؟
فَقالَ : رَأسُ الحُسَينِ .
قالَ : ومَنِ الحُسَينُ ؟
قالَ : اِبنُ فاطِمَةَ ،
قالَ: ومَن فاطِمَةُ ؟
قالَ : بِنتُ مُحَمَّدٍ صلى اللَّه عليه و آله .
قالَ : نَبِيُّكُم ؟
قالَ : نَعَم ،
قالَ : ومَن أبوهُ ؟
قالَ : عَلِيُّ بنُ أبي طالِبٍ .
قالَ : ومَن عَلِيُّ بنُ أبي طالِبٍ ؟
قالَ : اِبنُ عَمِّ نَبِيِّنا .
فَقالَ : تَبّاً لَكُم ولِدينِكُم ، ما أنتُم وحَقِّ المَسيحِ عَلى شَيءٍ ، إنَّ عِندَنا في بَعضِ الجَزايِرِ دَيراً فيهِ حافِرُ حِمارٍ رَكِبَهُ عيسَى السَّيِّدُ المَسيحُ عليه السلام ، ونَحنُ نَحُجُّ إلَيهِ في كُلِّ عامٍ مِنَ الأَقطارِ ، ونَنذِرُ لَهُ النُّذورَ ، ونُعَظِّمُهُ كَما تُعَظِّمونَ كعبَتَكُم ، فَأَشهَدُ أنَّكُم عَلى باطِلٍ ، ثُمَّ قامَ ولَم يَعُد إلَيهِ (تذكرة الخواصّ : ص ۲۶۳. نيز، ر.ك: الفتوح : ج ۵ ص ۱۳۲) .