۱۷۳۴.الملهوف: روايت شده كه شخصى از تابعيان ، وقتى سر امام حسين عليه السلام را در شام ديد، خود را از تمام دوستانش، يك ماه پنهان كرد . هنگامى كه او را پيدا كردند و از وى ، علّت كارش را پرسيدند، گفت: نمىبينيد چه بر سر ما آمده است؟!
آن گاه ، چنين سرود:
اى پسر دختر محمّد! سرت را آوردنددر حالى كه به خون ، آغشته و رنگين شده بود .
و گويى با كشتن تو ، - اى پسر دختر محمّد صلى اللَّه عليه و آله -آشكارا و به عمد ، پيامبرى را كُشتند .
تو را لبتشنه كشتند و در كُشتنتقرآن را و تفسير آن را در نظر نگرفتند .
تكبير سر دادند كه تو را كشتهاندو قطعاً با كشتن تو، تكبير و تهليل را سر بُريدند .۱
ر . ك : دانشنامه امام حسين عليه السلام : ج ۱۰ ص ۲۲۳ (بخش دوازدهم / فصل يكم / خالد بن غفران) .
۱ / ۲۰
ربيع بن خُثَيم۲
۱۷۳۵.الطبقات الكبرى (الطبقة الخامسة من الصحابة) - به نقل از سُفيان، از پير مردى - : وقتى حسين بن
1.رُوِيَ أنَّ بَعضَ التّابِعينَ لَمّا شاهَدَ رَأسَ الحُسَينِ عليه السلام بِالشّامِ ، أخفى نَفسَهُ شَهراً مِن جَميعِ أصحابِهِ ، فَلَمّا وَجَدوهُ بَعدَ إذ فَقَدوهُ ، سَأَلوهُ عَن سَبَبِ ذلِكَ ، فَقالَ : ألا تَرَونَ ما نَزَلَ بِنا ، ثُمَّ أنشَأَ يَقولُ :
جاؤوا بِرَأسِكَ يَابنَ بِنتِ مُحَمَّدٍ
مُتَزَمِّلاً بِدِمائِهِ تَزميلاوكَأَنَّما بِكَ يَابنَ بِنتِ مُحَمَّدٍ
قَتَلوا جِهاراً عامِدينَ رَسولاقَتَلوكَ عَطشاناً ولَمّا يَرقُبوا
في قَتلِكَ التَّنزيلَ وَالتَّأويلاويُكَبِّرونَ بِأَن قُتِلتَ وإنَّما
قَتَلوا بِكَ التَّكبيرَ وَالتَّهليلا(الملهوف : ص ۲۱۰ ، المناقب ، ابن شهر آشوب : ج ۴ ص ۱۱۷) .
2.ابو يزيد ربيع بن خُثَيم بن عائذ ثَورى كوفى، از ياران عبد اللَّه بن مسعود و از جمله زاهدان هشتگانه است. وى در صفّين، با امام على عليه السلام بود ؛ امّا با چهارصد نفر از قاريان، در باره جنگ در ركاب ايشان، به ترديد افتادند و نزد امام على عليه السلام آمدند و گفتند: ما را مأمور سرحدّاتى كن تا در آن جا بجنگيم. امام عليه السلام هم آنان را به سرحدّات قزوين و رى فرستاد و ربيع، بدين گونه ، از يارى امام عليه السلام كناره گرفت . وى در سال ۶۴ ق ، در گذشت .