۱۷۱۵.سير أعلام النبلاء - به نقل از ابن خَيثَم - : عبيد بن سعيد گفت كه با عبد اللَّه بن عمرو ، وارد مسجد الحرام شدند . هنگامى كه سپاه حُصَين بن نُمَير باز مىگشت ، كعبه در حال سوختن و سنگهاى كعبه در حال فرو ريختن بود . عبد اللَّه ايستاد و گريست، تا جايى كه ديدم اشكهايش بر گونههايش جارى مىشود.
سپس گفت: هان - اى مردم - به خدا سوگند، اگر ابو هُرَيره به شما خبر مىداد كه شما كُشندگان پسر پيامبرتان و سوزانندگان خانه پروردگارتان هستيد، مىگفتيد: «كسى دروغگوتر از ابو هُرَيره وجود ندارد» ؛ ولى شما چنين كرديد . پس در انتظار عذاب خدا باشيد. بر شما جامه تفرقه خواهد پوشانْد و عذاب برخى از شما را به برخى ديگر خواهد چشانْد.۱
۱ / ۱۱
واثِلة بن اَسقَع۲
۱۷۱۶.فضائل الصحابة ، ابن حنبل - به نقل از شدّاد بن عبد اللَّه - : در باره واثِلة بن اَسقَع شنيدم كه وقتى سرِ حسين بن على عليه السلام را آورده بودند ، او مردى شامى را ديد .۳ واثِله ، [از ديدن آن شامى ،]
1.أنَّهُ دَخَلَ مَعَ عَبدِ اللَّهِ بنِ عَمروٍ المَسجِدَ الحَرامَ ، وَالكَعبَةُ مُحتَرِقَةٌ حينَ أدبَرَ جَيشُ حُصَينِ بنِ نُمَيرٍ ، وَالكَعبَةُ تَتَناثَرُ حِجارَتُها ، فَوَقَفَ وبَكى ، حَتّى أنّي لَأَنظُرُ إلى دُموعِهِ تَسيلُ عَلى وَجنَتَيهِ .
فَقالَ : أيُّهَا النّاسُ ! وَاللَّهِ ، لَو أنَّ أبا هُرَيرَةَ أخبَرَكُم أنَّكُم قاتِلوُ ابنِ نَبِيِّكُم ، ومُحرِقو بَيتِ رَبِّكُم ، لَقُلتُم : ما أحَدٌ أكذَبُ مِن أبي هُرَيرَةَ ، فَقَد فَعَلتُم ، فَانتَظِروا نَقِمَةَ اللَّهِ ، فَلَيُلبِسَنَّكُم شِيَعاً ، ويُذيقُ بَعضَكُم بَأسَ بَعضٍ (سير أعلام النبلاء : ج ۳ ص ۹۴) .
2.ابو اَسقَع ، واثِلة بن اَسقَع بن عبد العزّى كنانى ليثى ، از صُفّهنشينان بود . وى در سال نهم هجرى ، اسلام آورد . او در جنگ تبوك ، شركت داشت و گفته شده از زمانى كه مسلمان شد ، خدمتگزار پيامبر صلى اللَّه عليه و آله شد .
او به شام رفت و خانهاش در بلاط (در سه فرسخى دمشق) بود . در جنگهاى دمشق و حِمْص شركت كرد و آن گاه به جانب بيت المقدّس رفت . سرانجام ، چشم او كور شد و در سال ۸۳ يا ۸۵ ق ، آخرين صحابىاى بود كه در دمشق ، درگذشت.
3.در كتاب العمدة ، اين افزوده وجود دارد: «كه [به خاطر شهادت حسين عليه السلام] اظهار شادى مىكرد».