۱۶۶۱.أنساب الأشراف : يزيد ، هنگامى كه صورت حسين عليه السلام را ديد ، گفت : تا كنون صورتى زيباتر از آن ، نديده بودم!
به او گفته شد : او شبيه پيامبر خدا صلى اللَّه عليه و آلهبود .
يزيد ، ساكت شد .
زنانى از زنان يزيد بن معاويه ، هنگامى كه زنان حسين عليه السلام بر آنان وارد شدند ، به فغان آمدند و براى حسين عليه السلام مجلس عزا به پا داشتند .۱
۱۶۶۲.أنساب الأشراف - به نقل از وليد بن مسلم ، از پدرش - : هنگامى كه سرِ حسين بن على عليه السلام را بر يزيد بن معاويه وارد كردند و خانواده حسين عليه السلام را به كاخ سبز در آوردند ، دختران و زنان معاويه ، با هم شيون كردند و يزيد ، چنين گفت :
چه شيون خوبى در ميان شيونهاست !و چه زود ، مرگ بر نوحهگران ، آسان مىشود!
كارى كه خدا آن را تقدير كند ، حتماً واقع مىشود . ما به اطاعت اينان (عراقيان) بدون اين [كُشتن] هم راضى بوديم .۲
۱۶۶۳.الفصول المهمّة : زنان حَرَم حسين عليه السلام را بر يزيد ، وارد كردند . سر [حسين عليه السلام] ، پيشِ روى يزيد بود و فاطمه و سَكينه ، سرك مىكشيدند تا سر [پدرشان ]را ببينند و يزيد ، آن را از آن دو ، پنهان مىكرد ؛ ولى هنگامى كه آن را ديدند ، فرياد كشيدند و صدا به گريه بلند كردند و زنان يزيد و دختران معاويه هم از گريه آنان به گريه افتادند و با صداى بلند به گريه و ناله پرداختند .
فاطمه كه بزرگتر از سَكينه - كه خدا از هر دوشان راضى باد - بود ، گفت : اى يزيد! دختران پيامبر خدا ، اسير باشند؟ !
يزيد گفت : به خدا ، اين مرا خوشحال نكرد . من ، اين را ناپسند مىپندارم و بيشتر از آنچه از
1.قالَ يَزيدُ حينَ رَأى وَجهَ الحُسَينِ عليه السلام : ما رَأَيتُ وَجهاً قَطُّ أحسَنَ مِنهُ ! فَقيلَ لَهُ : إنَّهُ كانَ يِشبِهُ رَسولَ اللَّهِ صلى اللَّه عليه و آله . فَسَكَتَ .
وصَيَّحَ نِساءٌ مِن نِساءِ يَزيدَ بنِ مُعاوِيَةَ ووَلوَلنَ حينَ اُدخِلَ نِساءُ الحُسَينِ عليه السلام عَلَيهِنَّ ، وأقَمنَ عَلَى الحُسَينِ عليه السلام مَأتَماً (أنساب الأشراف : ج ۳ ص ۴۱۷) .
2.لَمّا قُدِمَ بِرَأسِ الحُسَينِ عليه السلام عَلى يَزيدَ بنِ مُعاوِيَةَ واُدخِلَ أهلُهُ الخَضراءَ ، تَصايَحَت بَناتُ مُعاوِيَةَ ونِساؤُهُ ، فَجَعَلَ يَزيدُ يَقولُ :
يا صَيحَةً تُحمَدُ مِن صَوائِحِ
ما أهوَنَ المَوتَ عَلَى النَّوائِحِ
إذا قَضَى اللَّهُ أمراً كانَ مَفعولاً ، قَد كُنّا نَرضى مِن طاعَةِ هؤُلاءِ بِدونِ هذا (أنساب الأشراف : ج ۳ ص ۴۱۹) .