۶ / ۵
سخنرانى فاطمه صُغرا در ميان كوفيان
۱۵۱۱.الملهوف - به نقل از زيد بن موسى۱ - : پدرم ، از جدّم امام صادق عليه السلام برايم نقل كرد كه : فاطمه صُغرا ، پس از آن كه از كربلا آمد ، گفت : «ستايش ، خدا را به عدد ريگ و سنگريزه و وزن عرش تا فرش . او را مىستايم و به او ايمان دارم و بر او تكيه مىكنم ، و گواهى مىدهم كه خدايى جز خداى يگانه بدون شريك نيست ، و محمّد ، بنده و فرستاده اوست و فرزندانش را در [كنار] رود فرات ، بى هيچ تقصير و گناهى سر بريدند .
خدايا ! به تو پناه مىآورم از اين كه به تو دروغ ببندم و خلاف آنچه در گرفتن پيمان براى جانشينى على بن ابىطالب عليه السلام نازل كردهاى ، سخنى به تو نسبت دهم ؛ همو كه حقّش را ربودند و او را بى هيچ گناهى ، در مسجد و خانهاى از خانههاى خدا كشتند - همان گونه كه فرزندش را ديروز به شهادت رساندند - ، با آن كه در آن جا مسلمانِ زبانى ، فراوان بود . سرنگون باد سرانشان كه در زندگى و مرگ او ، از حقّ [ربوده شده] او دفاع نكردند ، تا آن كه او را با خُلقى ستوده و سرشتى پاكيزه و فضيلتهايى معروف و مسلكى مشهور به سوى خود بردى . خدايا ! هيچ ملامت و سرزنشى ، او را از راهش باز نگرفت .
پروردگارا! او را در كودكى به اسلام ، راه نمودى و در بزرگى ، فضيلتهايش را ستودى و او همواره براى تو و پيامبرت - كه درودهايت بر او و خاندانش باد - خالص و خيرخواه بود ، تا آن كه او را به سوى خودت بردى . به دنيا ، بىرغبت بود و به آن ، حريص نبود . به آخرت ، راغب و در راه تو مجاهد بود . به او خشنود بودى و او را برگزيدى و به راه راست ، ره نمودى .
امّا بعد ، اى كوفيان ! اى مكّاران خيانتكار متكبّر ! ما خاندانى هستيم كه خدا ، ما را
وسيله آزمايش شما ، و شما را مايه آزمون ما قرار داد و امتحان ما را نيكو ساخت و علمش را