فصل دوم : نشانههاى آشكار شده
۲ / ۱
رؤياى اُمّ سلمه۱
۱۲۶۹.الأمالى ، مفيد - به نقل از غياث بن ابراهيم ، از امام صادق عليه السلام - : روزى امّ سلمه ، گريان از خواب برخاست و چون دليل گريهاش را پرسيدند ، گفت : پسرم حسين ، ديشب كشته شد ؛ زيرا من پيامبر صلى اللَّه عليه و آله را پس از رحلتش تا كنون ، در خواب نديده بودم ؛ امّا ديشب ايشان را رنگْ پريده و غمگين ديدم و پرسيدم : اى پيامبر خدا ! چرا تو را اين گونه مىبينم؟
پيامبر صلى اللَّه عليه و آله فرمود : «من ، همه شب را براى حسين و يارانش ، قبر مىكندم» .۲
۱۲۷۰.سنن الترمذى - به نقل از سَلمى، دختر امّ سلمه - : نزد اُمّ سلمى (اُمّ سلمه) رفتم ، در حالى كه مىگريست . گفتم : چرا مىگريى؟
گفت : پيامبر خدا را در خواب ديدم كه بر سر و رويش غبار نشسته بود . پرسيدم : اى پيامبر خدا ! چرا اين گونهاى؟ فرمود : «اندكى پيش ، شاهد كشته شدن حسين بودم» .۳
۱۲۷۱.مقتل الحسين عليه السلام ، خوارزمى : سَلماى مدنى مىگويد : پيامبر خدا صلى اللَّه عليه و آله شيشهاى به امّ سلمه داده بود كه خاك صحراى طَف (كربلا) در آن بود . به او فرموده بود : «هر گاه اين خاك ، [همرنگ] خون تازه
1.ر.ك : دانشنامه امام حسين عليه السلام: ج ۱ ص ۱۵۳ (بخش يكم / فصل يكم / مدّت باردارى مادرش به او و فاصله ميان تولّد برادرش و باردارى به او) .
2.أصبَحَت يَوماً اُمُّ سَلَمَةَ تَبكي ، فَقيلَ لَها : مِمَّ بُكاؤُكِ ؟
فَقالَت : لَقَد قُتِلَ ابنِيَ الحُسَينُ عليه السلام اللَّيلَةَ ، وذلِكَ أنَّني ما رَأَيتُ رَسولَ اللَّهِ صلى اللَّه عليه و آله مُنذُ قُبِضَ إلَّا اللَّيلَةَ ، فَرَأَيتُهُ شاحِباً كَئيباً .
قالَت : فَقُلتُ : ما لي أراكَ يا رَسولَ اللَّهِ شاحِباً كَئيباً ؟
قالَ : «ما زِلتُ اللَّيلَةَ أحفِرُ قُبوراً لِلحُسَينِ وأصحابِهِ عليهم السلام» (الأمالى ، مفيد : ص ۳۱۹ ح ۶ ، الأمالى ، طوسى : ص ۹۰ ح ۱۴۰) .
3.دَخَلتُ عَلى اُمِّ سَلمى وهِيَ تَبكي ، فَقُلتُ : مَا يُبكيكِ ؟ قالَت : رَأَيتُ رَسولَ اللَّهِ صلى اللَّه عليه و آله - تَعني فِي المَنامِ - وعَلى رَأسِهِ ولِحيَتِهِ التُّرابُ .
فَقُلتُ : مالَكَ يا رَسولَ اللَّهِ ؟ قالَ : «شَهِدتُ قَتلَ الحُسَينِ آنِفاً» (سنن الترمذى : ج ۵ ص ۶۵۷ ح ۳۷۷۱ ، المستدرك على الصحيحين : ج ۴ ص ۲۰ ح ۶۷۶۴) .