السَّلامُ عَلَى القاسِمِ بنِ الحَسَنِ بنِ عَلِيٍّ ، المَضروبِ عَلى هامَتِهِ ، المَسلوبِ لامَتَهُ ، حينَ نادَى الحُسَينَ عَمَّهُ ، فَجَلا عَلَيهِ عَمُّهُ كَالصَّقرِ ، وهُوَ يَفحَصُ بِرِجلَيهِ التُّرابَ ، وَالحُسَينُ يَقولُ : «بُعداً لِقَومٍ قَتَلوكَ ! ومَن خَصمُهُم يَومَ القِيامَةِ جَدُّكَ وأبوكَ» . ثُمَّ قالَ : «عَزَّ وَاللَّهِ عَلى عَمِّكَ أن تَدعُوَهُ فَلا يُجيبَكَ ، أو أن يُجيبَكَ وأنتَ قَتيلٌ جَديلٌ فَلا يَنفَعَكَ ، هذا وَاللَّهِ يَومٌ كَثُرَ واتِرُهُ وقَلَّ ناصِرُهُ» ، جَعَلَنِيَ اللَّهُ مَعَكُما يَومَ جَمعِكُما ، وبَوَّأَني مُبَوَّأَكُما ، ولَعَنَ اللَّهُ قاتِلَكَ عُمَرَ بنَ سَعدِ بنِ عُروَةَ بنِ نُفَيلٍ الأَزدِيَّ ، وأصلاهُ جَحيماً وأعَدَّ لَهُ عَذاباً أليماً ۱ .
سلام بر قاسم ، فرزند حسن بن على ؛ ضربت خورده بر سرش ، و زِرهش كَنْده شده ، هنگامى كه عمويش حسين را صدا زد ! پس عمويش ، خود را مانند بازى شكارى ، بر بالاى سرش رسانْد و او ، پاهايش را به خاك مىساييد ؛ و حسين عليه السلام مىفرمود : «[ از رحمت خدا ] دور باشند قاتلان تو ؛ كسانى كه روز قيامت ، دشمنشان، جدّ تو و پدر تو هستند !» .
سپس فرمود : «به خدا سوگند ، بر عمويت گران است كه او را بخوانى و پاسخت را ندهد ، يا پاسخت را بدهد ، ولى تو كشته شده ، بر خاك افتاده باشى و سودى برايت نداشته باشد . به خدا سوگند ، امروز ، روزى است كه كُشندگان او (عمويت) ، فراوان و ياورانش ، اندك اند !» .
خداوند ، مرا در روز قيامت ، با شما دو نفر (قاسم و امام حسين عليه السلام) ، قرار دهد و در جايگاه شما ، جاى دهد . خداوند ، قاتلت عمر بن سعد بن عروة بن نُفَيل اَزْدى را لعنت كند و او را به دوزخ برساند و عذابى دردناك ، برايش آماده سازد !
دو نكته
۱ . در كتاب الهداية الكبرى ، نوشته حسين بن حَمْدان خَصيبى ،۲ از امام زين العابدين عليه السلام در شرح وقايع شب عاشورا ، گزارش شده است :
قاسم گفت : عموجان! آيا من كشته مىشوم؟ حسين عليه السلام با او مهربانى كرد و فرمود : «اى برادرزاده ! مرگ در نظرت چگونه است؟» . گفت : عموجان! شيرينتر از عسل . فرمود : «آرى . به خدا سوگند ، شيرينتر است ...» .۳
1.ر . ك : ص ۹۱۱ ح ۲۱۱۰ (زيارت دوم، به روايت الإقبال) .
2.حسين بن حمدان خصيبى ، مشهور به غُلُو است . نجاشى در باره او مىگويد : «مذهب او فاسد است» (رجال النجاشى : ج ۱ ص ۱۸۷) . ابن غضائرى نيز در باره او مىگويد : «دروغگو و مذهب او فاسد است . گوينده سخنِ نفرين شدهاى است و به وى اعتنا نمىشود» (الرجال ، ابن غضائرى : ص ۵۴) . وى كتاب ديگرى به نام المائدة نيز دارد . درباره وى و مذهبش (غاليان دوازده امامى) ، ر .ك : الفرقة الهامشية في الإسلام .
3.الهداية الكبرى : ص ۲۰۴ .