175
شهادت‌نامه امام حسين عليه السلام2

و مى‏گفت : «خدايا ! ميان ما و گروهى كه ما را دعوت كردند تا ما را يارى دهند ، امّا ما را كُشتند ، داورى كن» .
در اين هنگام ، از آسمان ، ندايى رسيد : «او را وا گذار - اى حسين - ، كه او را در بهشت ، شير مى‏دهند» .۱

۱۰۱۲.المَجْدىّ - در ياد كردِ فرزندان حسين عليه السلام - : عبد اللَّه ،۲ پدرش او را بيرون آورد و مردم به او نگاه مى‏كردند ، و او تشنه بود . در همان حال كه روى دستِ پدرش بود ، مردى ، تيرى به سوى او انداخت و او را ذبح كرد . خداوند ، حقّش را بستانَد !۳

۱۰۱۳.سرّ السلسلة العَلَوية - در يادكرد فرزندان حسين عليه السلام - : عبد اللَّه بن حسين بن على ، در دامان پدرش كُشته شد . او كودكى شيرخوار بود كه تيرى از مردى از قبيله بنى اسد ، به او اصابت كرد كه دست و پا زد و جان داد .۴

۱۰۱۴.الأمالى ، شجرى - به نقل از زيد بن على بن الحسين عليه السلام و يحيى بن امّ طَويل و عبد اللَّه بن شَريك عامِرى و غير ايشان ، در يادكرد نام‏هاى كشته‏شدگان كربلا - : [ ديگر ، ]عبد اللَّه بن حسين ، كه مادرش رَباب ، دختر امرؤ القيس بن عَدى بن اوس بن جابر بن كَعْب بن حَكيم كَلْبى بود . او را حَرمَلة بن كاهِل اسدى والِبى كُشت . او در هنگامه نبرد ، [ در روز عاشورا ]به دنيا آمد . وى را نزد امام حسين عليه السلام - كه نشسته بود - ، آوردند . امام عليه السلام ، او را گرفت و در دامانش نشانْد و كامش را با آب دهان خود برگرفت و او را «عبد اللَّه» ناميد كه در اين ميان ، حَرمَلة بن كاهِل ، او را با تيرى زد و گلويش را شِكافت . حسين عليه السلام ، خونش را گرفت و آن را جمع نمود و به سوى آسمان پاشيد كه قطره‏اى از آن خون ، به زمين ، باز نگشت .

1.لَمّا رَآهُمُ الحُسَينُ عليه السلام مُصِرّينَ عَلى‏ قَتلِهِ، أخَذَ المُصحَفَ ونَشَرَهُ ، وجَعَلَهُ عَلى‏ رَأسِهِ، ونادى‏: بَيني وبَينَكُم كِتابُ اللَّهِ ، وجَدّي مُحَمَّدٌ رَسولُ اللَّهِ صلى اللَّه عليه و آله، يا قَومِ! بِمَ تَستَحِلّونَ دَمي؟!... فَالتَفَتَ الحُسَينُ عليه السلام فَإِذا بِطِفلٍ لَهُ يَبكي عَطَشاً، فَأَخَذَهُ عَلى‏ يَدِهِ، وقالَ: يا قَومِ ، إن لَم تَرحَموني فَارحَموا هذَا الطِّفلَ، فَرَماهُ رَجُلٌ مِنهُم بِسَهمٍ فَذَبَحَهُ، فَجَعَلَ الحُسَينُ عليه السلام يَبكي ويَقولُ: اللَّهُمَّ احكُم بَينَنا وبَينَ قَومٍ دَعَونا لِيَنصُرونا فَقَتَلونا. فَنودِيَ مِنَ الهَوا: دَعهُ يا حُسَينُ؛ فَإِنَّ لَهُ مُرضِعاً فِي الجَنَّةِ (تذكرة الخواصّ: ص ۲۵۲) .

2.در الأصيلى ، «على اصغر» آمده است .

3.وعَبدُ اللَّهِ أخرَجَهُ أبوهُ ، يَرقَوا القَومُ بِهِ وإنَّهُ عَطشانُ ، فَرَماهُ رَجُلٌ بِسَهمٍ فَذَبَحَهُ وهُوَ عَلى‏ يَدِ أبيهِ ، أَخَذَ اللَّهُ بِحَقِّهِ (المجدىّ : ص ۹۱ ، الأصيلىّ : ص ۱۴۳) .

4.وعَبدُ اللَّهِ بنُ الحُسَينِ بنِ عَلِيٍّ ، قُتِلَ في حِجرِ أبيهِ عليه السلام وهُوَ صَبِيٌّ رَضيعٌ ، أصابَهُ سَهمٌ مِن رَجُلٍ مِن بَني أسَدٍ ، فَاضطَرَبَ وماتَ (سرّ السلسلة العلوية : ص ۳۰ ، الشجرة المباركة : ص ۷۳) .


شهادت‌نامه امام حسين عليه السلام2
174

۱۰۰۹.مقاتل الطالبيّين - به نقل از مُوَرِّع بن سُوَيد بن قيس - : يكى از حاضران در كنار حسين عليه السلام ، برايمان گفت : همراه حسين عليه السلام پسر خردسالش‏۱ هم بود كه تيرى آمد و در گلويش نشست . حسين عليه السلام ، خون را از گلوى او و گودىِ زير گلويش مى‏گرفت و به سوى آسمان مى‏پاشيد و از آن ، چيزى [ به زمين ]باز نمى‏گشت. حسين عليه السلام مى‏گفت:«خدايا! نزد تو، از بچّه شتر [ صالح عليه السلام ]، كمتر نباشد».۲

۱۰۱۰.البداية و النهاية - به نقل از ابو مِخنَف - : حسين عليه السلام در مانْد و بر درِ خيمه‏اش نشست . كودك خردسالى از فرزندانش به نام عبد اللَّه را برايش آوردند . او را در دامانش نشانْد و به بوسيدن و بوييدن او و خداحافظى با او مشغول بود و به خانواده‏اش وصيّت مى‏كرد كه در اين حال، مردى از بنى اسد به نام «پسر آتش‏افروز» ، تيرى به سوى او انداخت و آن پسر را ذبح كرد . حسين عليه السلام ، خونش را در دستش گرفت و به سوى آسمان پاشيد و گفت : «پروردگارا ! اگر يارىِ آسمانى‏ات را از ما دريغ داشتى ، آن را براى جاى بهترى قرار ده و انتقام ما را از اين ستمكاران ، بگير» .۳

۱۰۱۱.تذكرة الخواصّ - به نقل از هشام بن محمّد - : وقتى حسين عليه السلام ديد كه آنها بر كُشتن او پافشارى مى‏كنند ، قرآنى را گرفت و آن را باز كرد و بر سرش نهاد و ندا داد : «كتاب خدا و نيز جدّم محمّد ، فرستاده خدا ، ميان من و شما [ ، داورى كند ] . اى مردم ! براى چه خونم را حلال مى‏شمريد ؟ ! ...» .
همچنين حسين عليه السلام ، به سوى يكى از كودكانش كه از تشنگى مى‏گريست ، رفت . او را بر سرِ دست گرفت و گفت : «اى قوم ! اگر بر من رحم نمى‏كنيد ، بر اين كودك ، رحم كنيد» .
در اين حال ، مردى از آنان ، تيرى به سوى او انداخت و ذبحش كرد . حسين عليه السلام مى‏گريست

1.در المناقب ابن شهرآشوب، «على اصغر» آمده است .

2.حَدَّثَنا مَن شَهِدَ الحُسَينَ عليه السلام، قالَ: كانَ مَعَهُ ابنُهُ الصَّغيرُ فَجاءَ سَهمٌ فَوَقَعَ في نَحرِهِ. قالَ : فَجَعَلَ الحُسَينُ عليه السلام يَأخُذُ الدَّمَ مِن نَحرِهِ ولَبَّتِهِ فَيَرمي بِهِ إلَى السَّماءِ، فَما يَرجِعُ مِنهُ شَي‏ءٌ، ويَقولُ: اللَّهُمَّ لا يَكونُ أهوَنَ عَلَيكَ مِن فَصيلٍ (مقاتل الطالبيّين: ص ۹۵؛ المناقب ، ابن شهرآشوب : ج ۴ ص ۱۰۹) .

3.إنَّ الحُسَينَ عليه السلام أعيا ، فَقَعَدَ عَلى‏ بابِ فُسطاطِهِ، واُتِيَ بِصَبِيٍّ صَغيرٍ مِن أولادِهِ اسمُهُ عَبدُ اللَّهِ، فَأَجلَسَهُ في حِجرِهِ، ثُمَّ جَعَلَ يُقَبِّلُهُ ويَشُمُّهُ ويُوَدِّعُهُ ويوصي أهلَهُ، فَرَماهُ رَجُلٌ مِن بَني أسَدٍ - يُقالُ لَهُ: ابنُ موقِدِ النّارِ - بِسَهمٍ فَذَبَحَ ذلِكَ الغُلامَ، فَتَلَقّى‏ حُسَينٌ عليه السلام دَمَهُ في يَدِهِ ، وألقاهُ نَحوَ السَّماءِ، وقالَ: رَبِّ إن تَكُ قَد حَبَستَ عَنَّا النَّصرَ مِنَ السَّماءِ ، فَاجعَلهُ لِما هُوَ خَيرٌ، وَانتَقِم لَنا مِنَ الظّالِمينَ (البداية و النهاية : ج ۸ ص ۱۸۶) .

  • نام منبع :
    شهادت‌نامه امام حسين عليه السلام2
    سایر پدیدآورندگان :
    محمّد محمّدى رى‏شهرى، با همکارى: سیّد محمود طباطبایى نژاد و سیّد روح اللّٰه سیّدطبایى
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1391
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 119533
صفحه از 992
پرینت  ارسال به