دارند .۱ همين باعث شده تا برخى محقّقان ،۲ معتقد شوند كه وَهْب به بن وَهْب ، وجودِ خارجى نداشته است و در واقع ، همان عبد اللَّه بن عُمَير است كه نامش بر اثر خلط، شخص يا اشخاص ديگرى پديد آمدهاند .
به هر حال ، در آنچه اكنون وجود دارد ، ضمن مشابهتها و خلطها، تفاوتهاى فاحشى هم بين اين دو ماجرا ، وجود دارد. بنا بر اين ، ضمن آن كه سخن برخى محقّقان ، مبنى بر دو نفر بودن آنها امكان دارد ؛ ولى دلايل آنها در حدّ اطمينانآورى نيست و دو نفر بودن آنها ، بعيد نيست، بويژه بحث نصرانى بودن وَهْب كه در برخى منابع آمده ، با عبد اللَّه بن عُمَير كه از يارانِ نامى امام حسين عليه السلام است ، به هيچ وجه ، قابل جمع نيست .
۹۸۳.الأمالى ، صدوق - به نقل از عبد اللَّه بن منصور ، از امام صادق ، از پدرش امام باقر ، از جدّش امام زين العابدين عليهم السلام - : وَهْب بن وَهْب ، به ميدان آمد. او و مادرش ، مسيحى بودند كه به دست امام حسين عليه السلام ، مسلمان شده بودند و تا كربلا به دنبال او آمده بودند . وَهْب ، بر اسب ، سوار شد و عمود خيمه را به دست گرفت و جنگيد تا هفت يا هشت تن [ از سپاه دشمن ] را كُشت و سپس ، اسير شد.
او را نزد عمر بن سعد - كه خدا ، لعنتش كند - آوردند. فرمان داد تا گردنش را بزنند . او را گردن زدند و [ سرش را ] به سوى لشكر امام حسين عليه السلام انداختند. مادرش ، شمشير او را بر گرفت و به ميدان آمد . امام حسين عليه السلام به او فرمود : «اى امّ وَهْب ! بنشين كه خداوند ، جهاد را از دوشِ زنان ، برداشته است . تو و پسرت ، با جدّم محمّد صلى اللَّه عليه و آله ، در بهشتْ خواهيد بود» .۳
۹۸۴.الملهوف : وَهْب بن حُباب كَلْبى ، به ميدان آمد و خوب ، شمشير زد و نيكو جنگيد . سپس ، به سوى همسر و مادرش - كه با او آمده بودند - ، باز گشت و گفت: اى مادر ! آيا راضى شدى يا نه ؟
1.نظير متن الملهوف كه كاملاً با عبد اللَّه بن عُمَير ، خلط شده است .
2.ر . ك : قاموس الرجال: ج ۱۰ ص ۴۴۸ و ۴۵۰ و ۴۵۶، سخنان حسين بن على از مدينه تا كربلا، نجمى : ص ۱۹۵ .
3.وبَرَزَ... وَهبُ بنُ وَهبٍ ، وكانَ نَصرانِيّاً أسلَمَ عَلى يَدَيِ الحُسَينِ عليه السلام هُوَ واُمُّهُ ، فَاتَّبَعوهُ إلى كَربَلاءَ ، فَرَكِبَ فَرَساً وتَناوَلَ بِيَدِهِ عودَ الفُسطاطِ ، فَقاتَلَ وقَتَلَ مِنَ القَومِ سَبعَةً أو ثِمانِيَةً ، ثُمَّ استُؤسِرَ .
فَاُتِيَ بِهِ عُمَرَ بنَ سَعدٍ لَعَنَهُ اللَّهُ فَأَمَرَ بِضَربِ عُنُقِهِ ، فَضُرِبَت عُنُقُهُ ، ورُمِيَ بِهِ إلى عَسكَرِ الحُسَينِ عليه السلام ، وأخَذَت اُمُّهُ سَيفَهُ وبَرَزَت .
فَقالَ لَهَا الحُسَينُ عليه السلام : يا اُمَّ وَهبٍ ! اجلِسي فَقَد وَضَعَ اللَّهُ الجِهادَ عَنِ النِّساءِ ، إنَّكِ وَابنَكِ مَعَ جَدّي مُحَمَّدٍ صلى اللَّه عليه و آله فِي الجَنَّةِ (الأمالى ، صدوق : ص ۲۲۵ ح ۲۳۹ ، روضة الواعظين : ص ۲۰۷ بدون نسبت دادن به اهل بيت عليهم السلام) .