397
دانشنامه قرآن و حديث 15

۵۰۸.رجال الكشّىـ به نقل از حمّاد ـ :امام كاظم عليه السلام به محمّد بن حكيم مى فرمود كه با مردم مدينه در مسجد پيامبر خدا بنشيند و با آنان مباحثه و مجادله كند ، تا جايى كه در باره ميّت در قبرش با آنان مباحثه كرد و چون به خدمت امام عليه السلام بر مى گشت ، به او مى فرمود : «به آنها چه گفتى؟ آنها به تو چه گفتند؟» و از او اظهار رضايت مى نمود .

۵۰۹.الاحتجاج :امام عسكرى عليه السلام فرمود : «نزد صادق عليه السلام از جدال كردن در دين و اين كه پيامبر خدا صلى الله عليه و آله و امامان اهل بيت عليهم السلام از اين كار نهى كرده اند ، سخن به ميان آمد . صادق عليه السلام فرمود : از اين كار به طور مطلق ، نهى نشده ؛ بلكه از مجادله كردن با روشى جز روش پسنديده تر ، نهى شده است . مگر نمى شنويد كه خداوند عز و جل مى فرمايد : «و با اهل كتاب ، جز به آن [ شيوه اى ] كه بهتر است ، مجادله مكنيد» و مى فرمايد : «با حكمت و اندرزِ نيكو به راه پروردگارت دعوت كن و با آنان به آن [ شيوه اى ] كه نيكوتر است ، مجادله نما» ؟ .
پس دانشمندان ، مجادله كردن با نيكوترين روش را در كنار دين قرار داده اند ، و مجادله كردن با روشى جز روش پسنديده تر ، حرام است و خداوند ، اين را بر شيعيان ما حرام كرده است . چگونه خداوند ، مجادله كردن را به طور مطلقْ حرام كند ، در حالى كه مى فرمايد : «و گفتند : هرگز كسى به بهشت وارد نمى شود ، مگر آن كه يهودى يا ترسا باشد» و خداوند متعال [در پاسخ اين ادّعا] فرمود : «اين ، آرزوهاى [ واهىِ ]ايشان است. بگو : اگر راست مى گوييد ، بُرهان خود را بياوريد» و شناخت راستگويى و ايمان را در گروِ برهان (استدلال) برهان قرار داد ، و آيا برهان ، جز در مجادله به روش نيكوتر آورده مى شود؟» .
گفته شد : اى پسر پيامبر خدا! مجادله به روش نيكوتر چيست؟ و مجادله به روشى كه نيكو نيست ، چگونه است؟
فرمود : «مجادله به روشى كه نيكوتر نيست ، آن است كه با طرفدار باطل به مجادله بپردازى و او بر تو مطلب باطلى را ارائه كند و تو آن را با حجّتى كه خداوند اقامه نموده است ، رد نكنى ؛ بلكه [فقط] گفته او را انكار كنى يا حقّى را منكِر شوى كه آن طرفدار باطل مى خواهد از آن در تأييد باطل خود كمك بگيرد ، و تو از بيم اين كه در آن حق ، حجّتى به نفع او بر ضدّ تو باشد ، به انكار آن مى پردازى ؛ زيرا نمى دانى كه چگونه خود را از آن خلاص كنى ، و اين ، بر شيعيان ما حرام است كه سبب گم راهى برادران ناتوان خود و اهل باطل شوند ؛ زيرا اهل باطل ، ناتوانىِ ناتوانانِ شما را در هنگام مجادله با آنها و ضعيف بودن دلايل آنان را ، حجّتى براى خود در تأييد باطل خويش قرار مى دهند و ناتوانانِ شما هم از اين كه شخصِ بر حق را در برابر اهل باطل ، ناتوان مى بينند ، دل هايشان غمگين مى شود .
و امّا مجادله با روش نيكوتر ، همان است كه خداوند متعال ، پيامبرش را به در پيش گرفتن آن ، امر نموده و فرموده است كه با آن روش با كسانى كه منكِر رستاخيز و زنده شدنشان به وسيله خداوند هستند ، مجادله كند . خداوند متعال به نقل از آن منكِر فرموده است : «و براى ما مَثَلى آورد و آفرينش خود را فراموش كرد . گفت : چه كسى اين استخوان ها را كه چنين پوسيده است ، زندگى مى بخشد؟» و خودِ خداوند متعال در پاسخ به او فرموده : «بگو : همان كسى كه نخستين بار ، آن را پديد آورد و اوست كه به هر [ گونه ]آفرينشى داناست ؛ همو كه برايتان در درخت سبزفام ، اخگر نهاد كه از آن [ چون نيازتان افتاد ] ، آتش مى افروزيد» تا آخر سوره .
بنا بر اين ، خداوند از پيامبرش خواسته كه با باطل گرايى كه گفت : چگونه ممكن است اين استخوان هاى پوسيده ، دوباره زنده شوند؟ ، مجادله كند و فرمود : «بگو : همان كسى كه نخستين بار ، آن را پديد آورد» و آيا كسى كه آن را از هيچ ، آفريده ، نمى تواند پس از آن كه پوسيده شد ، دوباره ايجادش كند؟ آرى ، در نظر شما ، آفريدنش [از هيچ] ، دشوارتر از ايجاد دوباره اوست .
سپس فرمود : «همو كه برايتان در درخت سبزفام ، اخگر نهاد» ؛ يعنى آتش سوزان را در دل درخت سبز و تَر نهان كرده است و سپس آن را بيرون مى كشد ، و با اين كار به شما شناسانده كه به بازآفرينى استخوان هاى پوسيده ، تواناتر است .
آن گاه فرمود : «آيا كسى كه آسمان ها و زمين را آفريده ، توانا نيست كه [ باز ]مانند آنها را بيافريند؟ آرى ، اوست آفريننده دانا» ؛ يعنى اگر آفريدن آسمان ها و زمين در نظر شما مهم تر و بعيدتر از بازآفرينى استخوان هاى پوسيده است ، پس چگونه شما كه آفريدن آنچه را به نظرتان شگفت انگيزتر و در نزدتان دشوارتر است ، براى خدا ممكن مى دانيد ؛ امّا [آفريدن] آنچه در نظر شما آسان تر است ـ يعنى بازآفرينى پيكر پوسيده من ـ را ، به وسيله او ، ممكن نمى دانيد؟
صادق عليه السلام فرمود : اين ، همان مجادله به شيوه نيكوتر است ؛ چرا كه دلايل كافران را ابطال ، و شبهات آنان را برطرف مى كند ؛ ولى در مجادله به غير شيوه نيكوتر ، تو حقّى را انكار مى كنى كه نمى توانى ميان آن و باطلِ كسى كه با او مجادله مى كنى ، فرق بگذارى و در حقيقت ، باطل او را از طريق انكار كردن حق ، دفع مى كنى ، و اين ، همان چيزى است كه حرام است ؛ چون تو هم مانند او هستى . او حقّى را انكار مى كند و تو حقّى ديگر را انكار مى كنى » .
امام عسكرى عليه السلام فرمود : «مرد ديگرى برخاست و به صادق عليه السلام گفت : اى پسر پيامبر خدا! آيا پيامبر خدا مجادله كرده است؟
صادق عليه السلام فرمود : هر گمانى كه به پيامبر خدا مى برى ، ببر ؛ امّا هرگز مخالفت كردن او با خدا را گمان مبر. مگر نه اين است كه خداوند فرموده است : «با ايشان به روشى كه نيكوتر است ، مجادله كن» ؟! و فرموده است : «بگو : آن را همان كسى زنده مى كند كه نخستين بار ، ايجادش كرد» ؟! خدا براى چه كسى مثال زده است؟ آيا گمان مى كنى كه پيامبر خدا صلى الله عليه و آله از فرمانى كه خدا به او داد ، سرپيچى نمود ، و با روشى كه خداوند به او دستور داد ، مجادله نكرد ، و بر خلاف فرمانِ خدا به او كه از كار خدا خبر دهد ، از كار او خبر نداد؟! » .


دانشنامه قرآن و حديث 15
396

۵۰۸.رجال الكشّي عن حمّاد :كانَ أبُو الحَسَنِ عليه السلام يَأمُرُ مُحَمَّدَ بنَ حَكيمٍ أن يُجالِسَ أهلَ المَدينَةِ في مَسجِدِ رَسولِ اللّهِ صلى الله عليه و آله ، وأَن يُكَلِّمَهُم ويُخاصِمَهُم ، حَتّى كَلَّمَهُم في صاحِبِ القَبرِ ، فَكانَ إذَا انصَرَفَ إلَيهِ قالَ لَهُ : ما قُلتَ لَهُم ؟ وما قالوا لَكَ ؟ ويَرضى بِذلِكَ مِنهُ . ۱

۵۰۹.الاحتجاج عن الإمام العسكري عليه السلام :ذُكِرَ عِندَ الصّادِقِ عليه السلام الجِدالُ فِي الدّينِ ، وأَنَّ رَسولَ اللّهِ صلى الله عليه و آله وَالأَئِمَّةَ عليهم السلام قَد نَهَوا عَنهُ ، فَقالَ الصّادِقُ عليه السلام : لَم يُنهَ عَنهُ مُطلَقا ، ولكِنَّهُ نُهِيَ عَنِ الجِدالِ بِغَيرِ الَّتي هِيَ أحسَنُ ، أما تَسمَعونَ اللّهَ عز و جل يَقولُ : « وَ لَا تُجَادِلُواْ أَهْلَ الْكِتَابِ إِلَّا بِالَّتِى هِىَ أَحْسَنُ » وقَولَهُ : « ادْعُ إِلَى سَبِيلِ رَبِّكَ بِالْحِكْمَةِ وَالْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ وَ جَادِلْهُم بِالَّتِى هِىَ أَحْسَنُ » ؟
فَالجِدالُ بِالَّتي هِيَ أحسَنُ قَد قَرَنَهُ العُلَماءُ بِالدّينِ ، وَالجِدالُ بِغَيرِ الَّتي هِيَ أحسَنُ مُحَرَّمٌ ، حَرَّمَهُ اللّهُ عَلى شيعَتِنا . وكَيفَ يُحَرِّمُ اللّهُ الجِدالَ جُملَةً وهُوَ يَقولُ : « وَ قَالُواْ لَن يَدْخُلَ الْجَنَّةَ إِلَّا مَن كَانَ هُودًا أَوْ نَصَارَى » ، وقالَ اللّهُ تَعالى : « تِلْكَ أَمَانِيُّهُمْ قُلْ هَاتُواْ بُرْهَانَكُمْ إِن كُنتُمْ صَادِقِينَ » ۲
، فَجَعَلَ عِلمَ الصِّدقِ وَالإِيمانِ بِالبُرهانِ ، وهَل يُؤتى بِبُرهانٍ إلّا فِي الجِدالِ بِالَّتي هِيَ أحسَنُ ؟
فَقيلَ : يَابنَ رَسولِ اللّهِ! فَمَا الجِدالُ بِالَّتي هِيَ أحسَنُ ؟ وَالَّتي لَيسَت بِأَحسَنَ ؟ قالَ : أمَّا الجِدالُ بِغَيرِ الَّتي هِيَ أحسَنُ فَأَن تُجادِلَ بِهِ ، مُبطِلاً فَيورِدُ عَلَيكَ باطِلاً ، فَلا تَرُدُّهُ بِحُجَّةٍ قَد نَصَبَهَا اللّهُ ، ولكِن تَجحَدُ قَولَهُ ، أو تَجحَدُ حَقّا ، يُريدُ ذلِكَ المُبطِلُ أن يُعينَ بِهِ باطِلَهُ ، فَتَجحَدُ ذلِكَ الحَقَّ مَخافَةَ أن يَكونَ لَهُ عَلَيكَ فيهِ حُجَّةٌ ، لِأَنَّكَ لاتَدري كَيفَ المَخلَصُ مِنهُ ، فَذلِكَ حَرامٌ عَلى شيعَتِنا أن يَصيروا فِتنَةً عَلى ضُعَفاءِ إخوانِهِم وعَلَى المُبطِلينَ .
أمَّا المُبطِلونَ فَيَجعَلونَ ضَعفَ الضَّعيفِ مِنكُم إذا تَعاطى مُجادَلَتَهُ ، وضَعفَ ما في يَدِهِ ، حُجَّةً لَهُ عَلى باطِلِهِ .
وأَمَّا الضُّعَفاءُ مِنكُم فَتُغَمُّ قُلوبُهُم لِما يَرَونَ مِن ضَعفِ المُحِقِّ في يَدِ المُبطِلِ .
وأَمَّا الجِدالُ بِالَّتي هِيَ أحسَنُ ، فَهُوَ ما أمَرَ اللّهُ تَعالى بِهِ نَبِيَّهُ أن يُجادِلَ بِهِ مَن جَحَدَ البَعثَ بَعدَ المَوتِ وإحياءَهُ لَهُ ، فَقالَ اللّهُ تَعالى حاكِيا عَنهُ : « وَ ضَرَبَ لَنَا مَثَلاً وَ نَسِىَ خَلْقَهُ قَالَ مَن يُحْىِ الْعِظَامَ وَ هِىَ رَمِيمٌ » ۳ فَقالَ اللّهُ تَعالى فِي الرَّدِّ عَلَيهِ : « قُلْ ـ يا مُحَمَّد ـ يُحْيِيهَا الَّذِى أَنشَأَهَآ أَوَّلَ مَرَّةٍ وَ هُوَ بِكُلِّ خَلْقٍ عَلِيمٌ * الَّذِى جَعَلَ لَكُم مِّنَ الشَّجَرِ الْأَخْضَرِ نَارًا فَإِذَآ أَنتُم مِّنْهُ تُوقِدُونَ » إلى آخِرِ السّورَةِ .
فَأَرادَ اللّهُ مِن نَبِيِّهِ أن يُجادِلَ المُبطِلَ الَّذي قالَ : كَيفَ يَجوزُ أن يُبعَثَ هذِهِ العِظامُ وهِيَ رَميمٌ ؟ فَقالَ اللّهُ تَعالى : « قُلْ يُحْيِيهَا الَّذِى أَنشَأَهَآ أَوَّلَ مَرَّةٍ » ۴ أفَيَعجُزُ مَنِ ابتَدَأَ بِهِ لا مِن شَيءٍ أن يُعيدَهُ بَعدَ أن يَبلى ؟ بَلِ ابتِداؤُهُ أصعَبُ عِندَكُم مِن إعادَتِهِ .
ثُمَّ قالَ : « الَّذِى جَعَلَ لَكُم مِّنَ الشَّجَرِ الْأَخْضَرِ نَارًا » ۵ أي إذا أكمَنَ النّارَ الحارَّةَ فِي الشَّجَرِ الأَخضَرِ الرَّطبِ ، ثُمَّ يَستَخرِجُها فَعَرَّفَكُم أنَّهُ عَلى إعادَةِ ما بَلِيَ أقدَرُ .
ثُمَّ قالَ : « أَوَ لَيْسَ الَّذِى خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضَ بِقَادِرٍ عَلَى أَن يَخْلُقَ مِثْلَهُم بَلَى وَ هُوَ الْخَلَّاقُ الْعَلِيمُ » ۶ أي : إذا كانَ خَلقُ السَّماواتِ وَالأَرضِ أعظَمَ وأَبعَدَ في أوهامِكُم وقَدَرِكُم أَن تَقدِروا عَلَيهِ مِن إعادَةِ البالي ، فَكَيفَ جَوَّزتُم مِنَ اللّهِ خَلقَ هذَا الأَعجَبِ عِندَكُم ، وَالأَصعَبِ لَدَيكُم ، ولَم تُجَوِّزوا مِنهُ خَلقَ ما هُوَ أسهَلُ عِندَكُم مِن إعادَةِ البالي ؟
فَقالَ الصّادِقُ عليه السلام : فَهذَا الجِدالُ بِالَّتي هِيَ أحسَنُ ، لِأَنَّ فيها قَطعَ عُذرِ الكافِرينَ وإزالَةَ شُبَهِهِم .
وأَمَّا الجِدالُ بِغَيرِ الَّتي هِيَ أحسَنُ ، فَأَن تَجحَدَ حَقّا لايُمكِنُكَ أن تُفَرِّقَ بَينَهُ وبَينَ باطِلِ مَن تُجادِلُهُ ، وإنَّما تَدفَعُهُ عَن باطِلِهِ ، بِأَن تَجحَدَ الحَقَّ ، فَهذا هُوَ المُحَرَّمُ ، لِأَنَّكَ مِثلُهُ ، جَحَدَ هُوَ حَقّا ، وجَحَدتَ أنتَ حَقّا آخَرَ .
وقالَ أبو مُحَمَّدٍ الحَسَنُ العَسكَرِيُّ عليه السلام : فَقامَ إلَيهِ رَجُلٌ آخَرُ وقالَ : يَابنَ رَسولِ اللّهِ ، أفجادَلَ رَسولُ اللّهِ ؟
فَقالَ الصّادِقُ عليه السلام : مَهما ظَنَنتَ بِرَسولِ اللّهِ مِن شَيءٍ ، فَلا تَظُنَّنَّ بِهِ مُخالَفَةَ اللّهِ . ألَيسَ اللّهُ قَد قالَ : « وَ جَادِلْهُم بِالَّتِى هِىَ أَحْسَنُ » ؟! وقالَ : « قُلْ يُحْيِيهَا الَّذِى أَنشَأَهَا أَوَّلَ مَرَّةٍ » ۷ ؟ ! لِمَن ضَرَبَ اللّهُ مَثَلاً ؟ أفَتَظُنُّ أنَّ رَسولَ اللّهِ صلى الله عليه و آله خالَفَ ما أمَرَهُ اللّهُ بِهِ ، فَلَم يُجادِل بِما أمَرَهُ اللّهُ بِهِ ، ولَم يُخبِر عَن أمرِ اللّهِ بِما أمَرَهُ أن يُخبِرَ بِهِ عَنهُ ؟! ۸

1.رجال الكشّي : ج ۲ ص ۷۴۶ ح ۸۴۴ ، بحارالأنوار : ج ۲ ص ۱۳۷ ح ۴۴ .

2.البقرة : ۱۱۱ .

3.يس : ۷۸ .

4.يس : ۷۹ .

5.يس : ۸۰ .

6.يس : ۸۱ .

7.الاحتجاج : ج ۱ ص ۲۳ ح ۲۰ ، التفسير المنسوب إلى الإمام العسكري عليه السلام : ص ۵۲۷ ح ۳۲۲ ، بحارالأنوار : ج ۲ ص ۱۲۵ ح ۲ .

  • نام منبع :
    دانشنامه قرآن و حديث 15
    سایر پدیدآورندگان :
    محمّد محمّدی ری‌شهری، با همکاری: جمعی از پژوهشگران
    تعداد جلد :
    22
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1390
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 99452
صفحه از 618
پرینت  ارسال به